کشيش هايک هو سپيان مهر
اسقف مجمع کليساهاي جماعت رباني ايران يکي از محبوبترين چهره هاي مسيحيت در ايران،
در
سال ۱۹۹۴ به شهادت رسيد. شخصی که تا آخرین توان خود سرداری وفادار برای مسیح ماند و
در دفتر حیات نامی پر افتخار از خود به جای گذاشت ،
او در سال ۱۹۶۷ با خانم
تاکوهی مارگوسیان ازدواج کرد و خداوند به آنها ۴ فرزند بخشید. ایشان پس از ازدواج،
در حالی که تنها ۲۲ سال سن داشتند، از سوی رهبران کلیسا بهمقام کشیشی کلیسای
مجیدیه دستگذاری شدند. سپس در سال ۱۹۶۸ عازم استان مازندران شدند و در شهر گرگان
کلیسایی تأسیس نمودند. در سال ۱۹۶۹، هنگامی که جهت تقدیس کلیسای گرگان بهاتفاق
همسر و فرزند ۶ ماههشان عازم گرگان بودند، اتومبیلشان بهشدت با یک تراکتور تصادف
کرد. نوزاد ۶ ماهه ایشان بر اثر این تصادف نزد خداوند رفت و جراحات اسقف هایک و
همسرشان نیز چنان شدید بود که احتمال میرفت تا پایان عمر قادر به راه رفتن نباشند.
اما ایشان بهزودی بهبود یافتند و با وجود این تجربۀ تلخ، بهمدت ۱۴ سال در کمال
وفاداری در استان مازندران خدمت کردند.
ایشان در سال ۱۹۸۰ با هدایت
الهی به تهران رفتند و در سال ۱۹۸۲ در مقام ناظر کلیساهای جماعت ربانی ایران انجام
وظیفه نمودند. اسقف هایک در ایجاد همکاری و اتحاد بیشتر بین کلیساهای پروتستان
ایران نقشی کلیدی ایفا نمودند و بویژه بر اصل اتحاد کلیسا بهعنوان بدن مسیح تأکیدی
خاص داشتند. ایشان در زمینۀ موسیقی نیز استعداد فراوان داشتند و سرودهای روحانی
متعددی با صدای گرم و آرامبخش ایشان موجود است که تاکنون باعث برکت بسیاری از
مسیحیان شده است. همچنین با پشتکار شخصی خودشان توانستند بهخوبی بر زبان انگلیسی
تسلط پیدا کنند.
شخصیت محبوب و دوستداشتنی اسقف هایک و نیز تلاشهای
خستگیناپذیر ایشان سبب شد که کلیسای ایران تحت رهبری ایشان بهطرزی چشمگیر رشد
کند. اسقف هایک بهراحتی با کلیساهای مختلف ارتباط برقرار میکرد و تمام ایمانداران
را بهدور از هر نوع تعصب و تبعیض خدمت مینمود.
روحیۀ شبانی ایشان باعث شد
با شنیدن خبر صدور حکم اعدام برادر فارس خود کشیش مهدی دیباج، در کمال شجاعت این
خبر را در سراسر جهان منتشر سازد و برای آزادی وی از هیچ تلاشی فروگذار ننماید.
عاقبت نیز این تلاشها بهثمر رسید و مقامات حکومت مهدی دیباج را از زندان آزاد
کردند، اما چند روز بعد پیکر خونین اسقف هایک در حالی که بهطرزی فجیع با ضربات
چاقو به قتل رسیده بود در حومۀ تهران پیدا شد.او دلیرانه تا پای جان
بهخاطر مسیح ایستاد و برای همۀ ما الگویی از شهامت و غیرت برجای نهاد. بهپاس این
شجاعت، کمیسیون آزادی مذهبی وابسته به سازمان جهانی کلیساهای بشارتی در روز ۱۹
نوامبر ۱۹۹۴ طی جلسۀ باشکوهی جایزۀ آزادی مذهب آن سال را به نیابت از اسقف هایک به
همسر ایشان اهدا نمود، و روز ۲۰ نوامبر را نیز روز دعای جهانی برای کلیسای ایران
نامگذاری کرد. این واقعه و نیز چاپ دفاعیۀ مهدی دیباج در روزنامه تایمز باعث شد که
کلیسای کوچک ایران ماهیتی جهانی پیدا کند و در نتیجه میلیونها مسیحی تا به امروز
برای پیشرفت ملکوت خدا در ایران در حال دعا هستند.
اسقف مجمع کليساهاي جماعت رباني ايران يکي از محبوبترين چهره هاي مسيحيت در ايران،
در
سال ۱۹۹۴ به شهادت رسيد. شخصی که تا آخرین توان خود سرداری وفادار برای مسیح ماند و
در دفتر حیات نامی پر افتخار از خود به جای گذاشت ،
او در سال ۱۹۶۷ با خانم
تاکوهی مارگوسیان ازدواج کرد و خداوند به آنها ۴ فرزند بخشید. ایشان پس از ازدواج،
در حالی که تنها ۲۲ سال سن داشتند، از سوی رهبران کلیسا بهمقام کشیشی کلیسای
مجیدیه دستگذاری شدند. سپس در سال ۱۹۶۸ عازم استان مازندران شدند و در شهر گرگان
کلیسایی تأسیس نمودند. در سال ۱۹۶۹، هنگامی که جهت تقدیس کلیسای گرگان بهاتفاق
همسر و فرزند ۶ ماههشان عازم گرگان بودند، اتومبیلشان بهشدت با یک تراکتور تصادف
کرد. نوزاد ۶ ماهه ایشان بر اثر این تصادف نزد خداوند رفت و جراحات اسقف هایک و
همسرشان نیز چنان شدید بود که احتمال میرفت تا پایان عمر قادر به راه رفتن نباشند.
اما ایشان بهزودی بهبود یافتند و با وجود این تجربۀ تلخ، بهمدت ۱۴ سال در کمال
وفاداری در استان مازندران خدمت کردند.
ایشان در سال ۱۹۸۰ با هدایت
الهی به تهران رفتند و در سال ۱۹۸۲ در مقام ناظر کلیساهای جماعت ربانی ایران انجام
وظیفه نمودند. اسقف هایک در ایجاد همکاری و اتحاد بیشتر بین کلیساهای پروتستان
ایران نقشی کلیدی ایفا نمودند و بویژه بر اصل اتحاد کلیسا بهعنوان بدن مسیح تأکیدی
خاص داشتند. ایشان در زمینۀ موسیقی نیز استعداد فراوان داشتند و سرودهای روحانی
متعددی با صدای گرم و آرامبخش ایشان موجود است که تاکنون باعث برکت بسیاری از
مسیحیان شده است. همچنین با پشتکار شخصی خودشان توانستند بهخوبی بر زبان انگلیسی
تسلط پیدا کنند.
شخصیت محبوب و دوستداشتنی اسقف هایک و نیز تلاشهای
خستگیناپذیر ایشان سبب شد که کلیسای ایران تحت رهبری ایشان بهطرزی چشمگیر رشد
کند. اسقف هایک بهراحتی با کلیساهای مختلف ارتباط برقرار میکرد و تمام ایمانداران
را بهدور از هر نوع تعصب و تبعیض خدمت مینمود.
روحیۀ شبانی ایشان باعث شد
با شنیدن خبر صدور حکم اعدام برادر فارس خود کشیش مهدی دیباج، در کمال شجاعت این
خبر را در سراسر جهان منتشر سازد و برای آزادی وی از هیچ تلاشی فروگذار ننماید.
عاقبت نیز این تلاشها بهثمر رسید و مقامات حکومت مهدی دیباج را از زندان آزاد
کردند، اما چند روز بعد پیکر خونین اسقف هایک در حالی که بهطرزی فجیع با ضربات
چاقو به قتل رسیده بود در حومۀ تهران پیدا شد.او دلیرانه تا پای جان
بهخاطر مسیح ایستاد و برای همۀ ما الگویی از شهامت و غیرت برجای نهاد. بهپاس این
شجاعت، کمیسیون آزادی مذهبی وابسته به سازمان جهانی کلیساهای بشارتی در روز ۱۹
نوامبر ۱۹۹۴ طی جلسۀ باشکوهی جایزۀ آزادی مذهب آن سال را به نیابت از اسقف هایک به
همسر ایشان اهدا نمود، و روز ۲۰ نوامبر را نیز روز دعای جهانی برای کلیسای ایران
نامگذاری کرد. این واقعه و نیز چاپ دفاعیۀ مهدی دیباج در روزنامه تایمز باعث شد که
کلیسای کوچک ایران ماهیتی جهانی پیدا کند و در نتیجه میلیونها مسیحی تا به امروز
برای پیشرفت ملکوت خدا در ایران در حال دعا هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر