دشمنان تاریخی ایران و ایرانی، آن گرگ های درنده دستگاه سراسر مرگ آور ملایان برای دوباره و دوباره فریب دادن مردم ستم دیده و ستم پذیر ایران، با برنامه ای فریبکارانه و تلاش در پابرجا ...نگه داشتن رژیم ولایت خون، در هنگامه فرو پاشی و سرنگونی، با ترس و لرز، با بکارگیری نیرنگ های همیشگی آخوندی، آرام آرام از سوراخهای تاریک و گندیده خود بیرون می آیند وهمزمان با دروغ پردازی و دهن گشادی از برای پاک نشان دادن دستهای خونین خود، در پی کشاندن مردم گمراه و ساده دل بسوی خودشان، از پس بیچارگی و درماندگی، بسان دیروز، در ایران امروز، آغاز به تاختن و کوبیدن و بد نشان دادن دیگر برادران فریبکار اسلامی خود کرده اند و روزی نه چندان دور، بسی نزدیک و نزدیکتر، با دندانهای چرکین و خونین آلود خود، همدیگر را پاره پاره و تکه تکه خواهند کرد. و بی شک با پدید آوردن جنگ درونی، مردم همیشه تماشاگر را به میدان گاه جنگ و کشتار و لاشه خوری خودشان خواهند کشاند و ایران و ایرانی را در سرزمین بخون و خاکستر کشیده شده زرتشت و کوروش و بابک خرمدین و پردیسی توسی، بیشتر و بیشتر، بدتر بدتر، تاریک تر و تاریک تر، به بسوی رودخانه خون و نابودی پیش خواهند برد. ---------
- دردا و دریغا که در این بازی خونین / بازیچه ایام، دل آدمیان است.
- ای کوه، تو فریاد من امروز شنیدی / دردیست در این سینه که همزاد جهان است.
- از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند / یارب چقدر فاصله دست و زبان است.
- خون میچکد از دیده در این کنج صبوری / این صبر که من میکنم،افسردن جان است
- دردا و دریغا که در این بازی خونین / بازیچه ایام، دل آدمیان است.
- ای کوه، تو فریاد من امروز شنیدی / دردیست در این سینه که همزاد جهان است.
- از داد و وداد آنهمه گفتند و نکردند / یارب چقدر فاصله دست و زبان است.
- خون میچکد از دیده در این کنج صبوری / این صبر که من میکنم،افسردن جان است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر