۱۳۹۳ مهر ۱۹, شنبه

نجس بودن انسان بخاطر عقیده اش در اسلام!



محققاُ بدانید که مشرکان «نجس » و پلیدند و نباید قدم به مسجدالحرام گذارند. (!) سوره توبه، آیه 28

مساله 106- از توضیح المسائل خمینی:
کافر یعنی کسی که منکر خدا است. یا برای خدا شریک قرار می دهد. یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء را قبول ندارد. «نجس» است.
مساله 107- همانجا: تمام بدن کافر حتی مو و ناخن و روطوبتهای او «نجس » است.
مساله 110- همانجا: اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام بدهد. یا با آنان دشمنی داشته باشد «نجس» است.

قرآن در توبه(28) به صراحت انسان و آدمی را بخاطر نظر و عقیده اش نجس بر می شمارد. قرآن انسان را نجس می خواند و برایش هم آیه ارائه میدهد. در دنیای فقه و شریعت،مضافاُ این دایره تنگ نظری فقهی راه و حوزه عمل زندگی اجتماعی را بر دگراندیشان بیشتر محدود می نماید. فقه بعضا بر قرآن ارجعیت می یابد. مثلا در باب نجس بودن یا پاکیزه بودن سگ ما در قرآن آیه ای نداریم. حتی در مائده(4) صید بوسیله سگان شکاری که با دندانهای تیز خود شکار را به صاحب و شکارچی تحویل میدهند این کار و عمل پاک است و سگ را نجس نخوانده است. ولی در فقه سگ را نجس و ناپاک می خوانند. بعلت حضور وسیع دیدگاه فقه در جوامع مسلمین درکنار تایید الهی توبه(28) شرایط زندگی و زیست مسالمت آمیزدگراندیشان «نجس» با مسلیمن را عملا غیر ممکن و محال می سازد.

همانطور که می بیینید به استناد توبه(28) در قرآن ما سه فتوای شرعی دیگر در باب «نجس» بودن فرد و یا افراد داریم.اول باید پرسیده بگردد که وقتی اعلام میگردد شخصی»نجس» است این شخص نجس شده دارای چه تغییرات فیزیکی و یا هورمونی در بدنش میگردد؟
چگونه به استناد اینکه شخص در حوزه خصوصی اندیشه خود در مورد اعتفاد داشتن و یا نداشتن به مورد خاصی از اندیشیدن میتواند «نجس» و یا ناپاک بگردد؟
اگر شخصی کیلومترها دورتر از سرزمینهای اسلامی زبست نماید و بر اساس فرهنگ دین خویی والدین خود بودیسم و یا هندویسم باشد و از مفاد آیین اسلام و «نجاست» خودش مطلع نباشد،آیا این شخص راباید «نجس»خواند؟

آیا بعلت «نجس» بودن شخص مزبور تمام تولیدات و کارکرد او که در اختیار ما مسلمانان قرار میگیرد هم ناپاک هستند؟
اگرشخصی بعلت اندیشیدن به یک مکتب فکری دیگر دارای اعتقادات متفاوتی است که بر اساس آن اعتقادات او باز معتقد به همان خدای دین اسلام است، چرا و چگونه باید این شخص «نجس» شمره شود. پیروان آیین یهود – مسیحیان که معتقد به همان خدا بوده اند و دارای کلی اعمال عبادی و توحیدی در باره خدای مشترک خود با مسلمانان هستند، چرا باید «نجس» شمرده بگردند؟

اصلا وقتی اعلام میگردد شخصی به هر علت «نجس» است.این شخص مثلا تعداد کروموزم هایش و یا تعداد دندان هایش و یا گروه خونی اش با انسانهای دیگر متفاوت میگردد؟ میزان هورمون و یا گلبولهای سفید و سرخ خونش بهم می خورد؟
چگونه امکان دارد شخصی بخاطر اعتقادات شخصی خود نا پاک و»نجس» خوانده بگردد؟

امروزه درشرایط و مدنیت فعلی انسانها، بسیاری از کاشفان و مخترعین که با ابداع هایشان چهره زندگی و مدنیت فعلی بشر را دگرگون نموده اند واز این طریق کلی خدمات مفید و سودمند به تمام آدمیان در اکثر نفاط جهان رسانیده اند دارای هیچ اعتقادی به ادیان نمی باشند.
آیا میتوان تمامی دانشمندان و افراد خیر و مثبت را که با علم و دانش خود در ابعاد مختلف به انسانهای چهارگوشه عالم خدمت نموده اند را فقط بخاطر اینکه به آیین سیاسی اسلام پایبند نمی باشند را «نجس» بخوانیم؟

اگر دین اسلام کاملترین و آخرین ادیان الهی است در احزاب(40) و بر اساس توبه(28) مابقی عالم و جهانیان همگی ناپاک و «نجس» هستند. پس چرا این ناپاکان و «نجسان» دارای زندگی بهتر و آبرومندانه تری از ما مسلمانان می باشند؟

اگر همین ناپاکان نجس عرضه تولیدات کشاورزی- صنعتی – پزشکی خود را بر ما مسلمانان پاک و غیر نجس دریغ نمایند،آیا مسلمانان میتوانند به زندگی خود ادامه بدهند؟ مثلا فرض نماید تمام امکانات پزشکی و داروی و واکسن ها و سرم های بیماریهای مسری و خطرناک را از جامعه مسلمین دریغ نمایند. تکلیف مسلمانان با بیماریهای مثل طاعون – وبا و یا فلج اطفال چه خواهد شد؟

حساب و کتاب این سرویس های پزشکی بشردوستانه ارائه شده تا بحال به عهده چه کسانی است؟ اگر این امکانات در سالها و قرنهای قبل از مسلمانان دریغ می گشت و جمعیت مسلمانان بخاطر عدم دسترسی به این امکانات پزشکی منقرض شده بود.امروزه که دیگر مسلمانی باقی نمانده بود که اهداء دهندگان این خدمات و سرویس های رایگان را «نجس» بخواند.

آیا اگر مسلمانان با این اندیشه دینی سیاه و سفید خود صاحب این ابداعات و اختراعات و امکانات بودند براستی آن را براحتی در اختیار سایر ملل غیر مسلمان و «نجس» دیگر قرار میدادند؟ جواب را همه ما میداینم که چیست!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر