۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

حکمت یا ضامن آهو !!!

میگویند آهویی در حال فرار از دست شکارچی خود را به دامن امام رضا می اندازد. و می گوید من بچه شیر خوار دارم. ضمانت کن که من برم به بچه هام شیر بدم تا از گرسنگی نمیرن. قول میدم زود برگردم ! و حضرت هم ضمانت می کنند ! و شکارچی هم که این صحنه را می بیند از خود بی خود می شود!!!!
————————————————————————–
خوب بر فرض رفتی شیرشون دادی و برگشتی…. فردا بچه هات دیگه گرسنه نمیشن ؟! اصلا آهو به چه زبونی حرف زد ؟ به عربی ؟
یا حضرت زبون آهو رو میفهمیدن !
آخه چرا مردم ما این داستانهای الکی رو باور میکنن؟!
شمایی که این داستان رو باور میکنی چرا داستان بز بز قندی رو حقیقت نمیدونی ؟….
همینه که بدبختیم…همینه که آخوندا گولمون می زنن!
برای اینکه فکر نمی کنیم…همش دنبال مالیخولیا و توهم هستیم303650_494159163959120_417234435_n

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر