۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

9دی +1 ساندیس بر برادران و خواهران بسیجی مبارک باد!!!!!!!!


اگر بسیجی باشی رعایت بهداشت خیلی هم چیز مهمی نیست و چون باقی دوستات مثل خودت بوی لاش مرده میدهند بوی گندت براشون مزاحمتی ایجاد نمیکنه ، ولی اگر بسیجی نباشی باید کلی خرج صابون و لوسیون و شامپو و … بکنی آخر سر هم به خاطر اینکه رفتی شامپو تقلبی خریدی موهات میریزه کچل میشی .

۱۳۹۳ دی ۷, یکشنبه

جک برگزیده سال2015(شرط رابطه ایران با آمریکا "مسلمان شدن اوباما و تقلید از خامنه ای است")


سرتیپ غلامحسین غیب‌پرور، فرمانده سپاه فجر فارس گفت: "تنها در دو صورت دشمنی ما و آمریکا به پایان می‌رسد: نخستین شرط، مسلمان و مقلد مقام معظم رهبری شدن رئیس جمهور آمریکا و سران اروپا، و راه دوم دست‌ برداشتن ایران از اسلام و انقلاب اسلامی است."
http://yon.ir/THua

۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

شاید شما هم شنیده باشید که:


آنچه حکومت انجام میدهد، با اسلام واقعی متفاوت است.
اسلام واقعی را نباید به رفتار مسلمانان دانست، اسلام واقعی چیز دیگری است.
اگر اسلام واقعی اجرا شود، دنیا گلستان میشود.
اسلام واقعی اسلام طالبانی نیست.
اسلام عربستان، اسلام وهابیت است و اسلام واقعی نیست.
اسلام مصر، اسلام آمریکایی است.
… زمان پیامبر اسلام، همه جنگ و مبارزه بوده است، آیا اسلام واقعی همراه با جنگ و مبارزه است؟ (پیامبر اسلام در 29 جنگ شخصا حضور داشته است)
بعد از وفات پیامبر اسلام، بر سر جانشینی اختلاف و تفرقه بوده است، اسلام واقعی با کدام گروه بوده است؟
کجا یا چه دوره ای از اسلام، میتوان یک نمونه موفق از پیاده سازی اسلام واقعی را بیابیم؟

اگر کسی بدنبال اسلام واقعی باشد، چگونه پیدا کند؟

قدم 1) در حال حاضر 2 شاخه اصلی در اسلام هست، سنی و شیعه؛ سنی بیش از چندین شاخه فرعی دارد و شیعه همچنین چندین شاخه فرعی دیگر. بین اینهمه کدام اسلام واقعی است؟
قدم 2) یکی از شاخه ها که به نظرمان منطقی تر هست را به عنوان اسلام واقعی، بطور پیش فرض انتخاب میکنیم.
قدم 3) در این شاخه چندین مفتی یا مرجع تقلید وجود دارد که بعضی در حلال و حرام ها اختلاف نظر دارند، کدامشان اسلام واقعی را میگویند؟
قدم 4) بهتر است به قران مراجعه کنیم و خودمان تحقیق کنیم که اسلام واقعی چیست.
قدم 5) در قران مواردی هست که انسان رابه شک وا می دارد و با زندگی کنونی در جامعه انسانها یا نتایج علمی همخوانی ندارد، مثلا:

بریدن دست دزد ( المائدة – آیه 38: و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كردهاند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است)
خوب بودن نوشیدن شراب (النحل آیه 67- و از ميوه درختان خرما و انگور باده مستىبخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد قطعا در اين[ها] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانهاى است)
زدن زنان (النساء آیه 34: مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىكنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است))
مجاز بودن برده داشتن ( النور آیه 58: اى كسانى كه ايمان آوردهايد قطعا بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيدهاند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامههاى خود را بيرون مىآوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد] خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مىكند و خدا داناى سنجيدهكار است)
کشتن کافران (النساء آیه 89: همان گونه كه خودشان كافر شدهاند آرزو دارند [كه شما نيز] كافر شويد تا با هم برابر باشيد پس زنهار از ميان ايشان براى خود دوستانى اختيار مكنيد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند پس اگر روى برتافتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان و از ايشان يار و ياورى براى خود مگيريد)
به کار بردن کلمه «نحن» به معنای ما توسط خدای یگانه! (یوسف آیه 2 و 3 : «ما» آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد (2) «ما» نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مىكنيم و تو قطعا پيش از آن از بىخبران بودى (3))
قدم 6) آنچه از قرآن میفهیم درست است یا نه؟ مثلا باید هر کس را کافر تشخیص دادیم را بکشیم؟ باید دست دزد را ببریم؟(همان کاری که عربستان سعودی طبق شریعه انجام میدهد)
قدم 7) تعبیر آیه های قرآن کار هر کس نیست باید به مفتی ها و مراجع تقلید که عمری مطالعه کرده اند مراجعه کنیم، بنابراین به قدم شماره (3) بر گردیم
قدم 8 ) اگر بخواهیم به قدم شماره (3) برویم، آیا در یک دور باطل نیافتاده ایم؟

به نظر شما مراحل بالا برای پیدا کردن اسلام واقعی درست است یا من جایی را اشتباه گفته ام؟

۱۳۹۳ آذر ۲۷, پنجشنبه

مملکت خر تو خر در نظام ولایت وقیح!!!!!!!!!


محمد رسول الله در سال 2015!!!!



آیا اگر امروز رسول الله بود با دیدن تصاویر بانوان جهان در اینترنت و تلویزیون آیه ای در حلال شدن تمام آنها برای او نازل نمی شد ؟

سوره احزاب آیه(٥٠)
ای پیامبر! برایت حلال کردیم آن همسرانت را که مهرشان را داده ای و کنیزانی که الله غنیمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر دایی ها و دختر خاله هایت را که با تو مهاجرت نموده اند و زن مؤمنی که خود را به پیامبر هدیه کند ، اگر پیامبر او را به همسری بخواهد این حکم ویژه توست نه مؤمنان. یقیناً ما آنچه را در مورد همسران و کنیزانشان بر آنان لازم و مقرّر داشته ایم ، می دانیم [ این گشایش در ازدواج ] برای آن است که بر تو سختی و حَرَجی نباشد و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
با در نظر گرفتن این شعر که :
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد

۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

امام صادق متخصص در زمینه سکسولوژی!!!!!!!!


« هركسي كه ازدواج موقت كند و بعد غسل كند، از هر قطره‌اي كه از آب غسل او مي‌چكد، خداوند، هفتاد ملك ( فرشته ) را خلق مي‌نمايد كه تا روز قيامت، براي او طلب آمرزش و بخشش نمايند و تا روز قيامت، بركسي كه از اين عمل دوري كند، لعنت مي‌فرستد ».
(وسائل الشيعه . جلد 14 . صفحه 444)

يعني با هربار غسل‌كردن، اگر فرض كنيم كه تنها يك ليتر آب به‌صورتِ قطره از بدن اين مومن بچكد، باتوجه به اين كه يك ليتر آب، معادل 1000 سي‌سي آب است و هر يك سي‌سي، حدود 20 قطره خواهد شد، پس در يك محاسبه‌ي ساده، 1400000ملك آفريده مي‌شوند كه تا قيامت، دعاگوي اين مومن محترم باشند.

حال اگر اين مومن، هفته‌اي يك‌بار هم بخواهد دوش بگيرد، و فرض كنيم، پنج سال هم در خدمت آن بانوي گـرامي باشـد، در محـاسبه‌اي ساده، تعداد فرشته‌گان آفريده‌ شده و تسبيح‌گو، به ازاي اين عملِ خداپسندانه !!! تنها در همين پنج سال فرض‌شده، عددي معادلِ 364000000فرشته را در برمي‌گيرد.

۱۳۹۳ آذر ۲۳, یکشنبه

آیا قلب انسان جای تفکر اوست؟؟ این را قرآن و اسلام به دفعات تکرار کرده!!!!!!!!


قلب در قرآن

سوره حج (22) – آيه 46 ، افلم يسيروا في الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها اوء اذان يسمعون بها فانها لا تعمي الا بصرو لكن تعمي القلوب التي في الصدور

آيا در زمين سير نكردند تا آنان را قلبهايي باشد كه با آن تعقل كنند يا گوشهايي كه با آن بشنوند چرا كه چشمهاي آنان كور نمي شود بلكه قلبهايي كه در سينه هاست كور مي شود.

سوره اعراف (7) ، آيه 179 ، بيقين گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم آنها قلبهايي دارند كه با آن نمي فهمند و چشمهايي كه با آن نمي بينند و گوشهايي كه با آن نمي شنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر اينان همان غافلانند.

سوره محمد (47) ، آيه 24 ، آيا آنها در قرآن تدبر نمي كنند يا بر قلبهايشان قفل نهاده شده است.

در آيات فوق و بسياري از آيات ديگر . قرآن جايگاه تعقل . انديشه . ادراك و احساسات را قلب شناخته و بكرار از قلب يا محل آن كه سينه باشد بدين منظور ياد شده است و هيچگاه براي معاني تعقل و ادراك . كلمه مخ (مغز) يا جايگاه آن سر استفاده نشده است.

ممكن است بعضي مانند عرفا عقلانيت و دل را بگونه اي از هم جدا كنند كه يكي جايگاه تعقل باشد و ديگري جايگاه عشق و احساسات . اما محل اسقرار اين دو (عقل و دل) همان مغز آدمي است كه در سر قرار دارد نه دل يا قلبي كه در سينه ميباشد . مضافا اينكه اطلاق كلمه دل (و نه كلمه اي ديگر) براي اينگونه از موارد ريشه در همان برداشت نادرست گذشتگان دارد.

همچنين آيات زير كه اشاره به قلب و جايگاهش سينه دارند را مطالعه فرماييد :

سوره عمران (3) ، آيه 29 ، بگو آنچه را در سينه هاي شماست پنهان داريد يا آشكار كنيد خداوند آن را ميداند و از آنچه در آسمانها و زمين است آگاه مي باشد و خداوند بر هر چيزي تواناست.

سوره مائده (5) ، آيه 7 ، و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيماني را كه با تاكيد از شما گرفت آن زمان كه گفتيد شنيديم و اطاعت كرديم و از خدا بپرهيزيد كه خدا از آنچه در درون سينه هاست آگاه است.

سوره انعام (6) ، آيه 25 ، پاره اي از آنها به سخنان تو گوش فرا مي دهند ولي بر قلبهاي آنان پرده ها افكنده ايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها سنگيني قرار داده ايم و اگر تمام نشانه هاي حق را ببينند ايمان نمي آورند تا آنجا كه وقتي به سراغ تو مي آيند كه با تو پرخاشگري كنند كافران ميگويند اينها فقط افسانه هاي پيشينيان است.

سوره انعام (6) ، آيه 46 ، بگو به من خبر دهيد اگر خداوند گوش و چشمهايتان را بگيرد و بر قلبهاي شما مهر نهد چه كسي جز خداست كه آنها را به شما بدهد ببين چگونه آيات را به گونه هاي مختلف براي آنها شرح مي دهيم سپس آنها روي مي گردانند.

سوره انعام (6) ، آيه 125 ، آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اش را براي اسلام گشاده ميسازد و آن كس را كه بخواهد گمراه سازد سينه اش را آنچنان تنگ مي كند كه گويا مي خواهد به آسمان بالا برود اين گونه خداوند پليدي را بر افرادي كه ايمان نمي آورند قرار ميدهد.

سوره اعراف (7) ، آيه 2 ، اين كتابي است كه بر تو نازل شده پس نبايد از ناحيه آن ناراحتي در سينه داشته باشي تا بوسيله آن بيم دهي و تذكري است براي مومنان.

سوره انفال (8) ، آيه 43 ، در آن هنگام كه خداوند تعداد آنها را در خواب به تو كم نشان داد و اگر فراوان نشان مي داد مسلماً سست ميشديد و كارتان به اختلاف مي كشيد ولي خداوند سالم نگه داشت خداوند به آنچه درون سينه هاست داناست.

سوره يونس (10) ، آيه 57 ، اي مردم اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده است و درماني براي آنچه در سينه هاست و هدايت و رحمتي است براي مومنان.

سوره هود (11) ، آيه 5 ، آگاه باشيد آنها سينه هاشان را در كنار هم قرار مي دهند تا خود را از او پنهان دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنها لباسهايشان را به خود مي پيچند و خويش را در آن پنهان مي كنند (خداوند) ميداند آنچه را پنهان مي كنند و آنچه را آشكار مي سازند چرا كه او از اسرار درون سينه ها آگاه است.

سوره كهف (18) ، آيه 57 ، چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او تذكر داده شد و از آن روي گرداند و آنچه را با دستهاي خود پيش فرستاد فراموش كرد ما بر دلهاي اينها پرده هايي افكنده ايم تا نفهمند و در گوشهايشان سنگيني قرار داده ايم و از اين رو اگر آنها را به سوي هدايت بخواني هرگز هدايت نميشوند.

سوره شعرا (26) ، آيه 193 ، روح الامين آن را نازل كرده است. آيه 194 ، بر قلب تو تا از انذار كنندگان باشي.

سوره نمل (27) ، آيه 74 ، و پروردگارت آنچه را در سينه هايشان پنهان مي دارند و آنچه را آشكار مي كنند بخوبي مي داند.

سوره قصص (28) ، آيه 10 ، دل مادر موسي از همه چيز تهي گشت و اگر قلب او را محكم نكرده بوديم نزديك بود مطلب را افشا كند.

سوره قصص (28) ، آيه 69 ، و پروردگار تو مي داند آنچه را كه سينه هايشان پنهان مي دارد و آنچه را آشكار مي سازند.

سوره عنكبوت (29) ، آيه 49 ، ولي اين آيات روشني است كه در سينه دانشوران جاي دارد و آيات ما را جز ستمگران انكار نمي كنند.

سوره لقمان (31) ، آيه 23 ، و كسي كه كافر شود كفر او تو را غمگين نسازد بازگشت همه آنها به سوي ماست و ما آنها را از اعمالي كه انجام داده اند آگاه خواهيم ساخت خداوند به آنچه درون سينه هاست آگاه است.

سوره فاطر (35) ، آيه 38 ، خداوند از غيب آسمانها و زمين آگاه است و آنچه را در درون سينه هاست مي داند.

سوره زمر (39) ، آيه 7 ، اگر كفران كنيد خداوند از شما بي نياز است و هرگز كفران را براي بندگانش نميپسندد و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براي شما ميپسندد و هيچ گنهكاري گناه ديگري را بر دوش نميكشد سپس بازگشت همه شما به سوي پروردگارتان است و شما را از آنچه انجام مي داديد آگاه مي سازد چرا كه او به آنچه درون سينه هاست آگاه است.

سوره زمر (39) ، آيه 22 ، آيا كسي كه خدا سينه اش را براي اسلام گشاده است و بر فراز مركبي از نور الهي قرار گرفته (همچون گمراهان است) واي بر آنان كه قلبهايي سخت در برابر ذكر خدا دارند آنها در گمراهي آشكاري هستند.

سوره غافر (40) ، آيه 19 ، او چشمهايي را كه به خيانت مي گردد و آنچه را سينه ها پنهان مي دارند مي داند.

سوره شوري (42) ، آيه 24 ، آيا مي گويند او بر خدا دروغ بسته است در حالي كه اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مي نهد و باطل را محو مي كند و حق را به فرمانش پا برجا مي سازد چرا كه او از آنچه درون سينه هاست آگاه است.

سوره جاثيه (45) ، آيه 23 ، آيا ديدي كسي را كه معبود خود را هواي نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهي گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده اي افكنده است با اين حال چه كسي ميتواند غير از خدا او را هدايت كند آيا متذكر نمي شويد.

سوره ق (50) ، آيه 37 ، در اين تذكري است براي آن كس كه قلب دارد يا گوش فرا دهد در حالي كه حاضر باشد.

سوره حديد (57) ، آيه 6 ، شب را در روز وارد مي كند و روز را در شب و او به آنچه در سينه هاست آگاهست.

سوره تغابن (64) ، آيه 4 ، آنچه را در آسمانها و زمين است مي داند و از آنچه پنهان و آشكار مي كنيد با خبر است و خداوند از آنچه در درون سينه هاست آگاهست.

سوره تغابن (64) ، آيه 11 ، هيچ مصيبتي رخ نمي دهد مگر به اذن خدا و هر كس به خدا ايمان آورد خداوند قلبش را هدايت مي كند و خدا به هر چيز داناست.

سوره ملك (67) ، آيات 13 ، گفتار خود را پنهان كنيد يا آشكار او به آنچه در سينه هاست آگاهست.

سوره عاديات (100) ، آيه 10 ، و آنچه درون سينه هاست آشكار مي گردد.

سوره ناس (114) ، آيه 5 ، كه در درون سينه انسانها وسوسه مي كند.
قلب در نهج البلاغه

در تاييد برداشت فوق از قرآن (كه قلب جايگاه تفكر در نظر گرفته شده) ميتوان به مواردي در نهج البلاغه اشاره كرد كه چنين ميباشند :

نهج البلاغه ، حكمت 108 ، به رگهاي دروني انسان پاره گوشتي آويخته كه شگرف ترين اعضاي دروني اوست و آن قلب است كه چيزهايي از حكمت و چيزهايي متفاوت با آن در او وجود دارد . پس اگر اميدي در آن پديد آيد طمع خوارش گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد و اگر نوميدي بر آن چيره شود تأسف خوردن آن را از پاي در آورد . اگر خشمناك شود كينه توزي آن فزوني يابد و آرام نگيرد . اگر به خشنودي دست يابد خويشتنداري را از ياد برد و اگر ترس آن را فرا گيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد و اگر به گشايشي برسد دچار غفلت زدگي شود و اگر مالي به دست آورد بي نيازي آن را به سركشي كشاند و اگر مصيبت ناگواري به آن رسد بي صبري رسوايش كند و اگر به تهيدستي مبتلا گردد بلاها او را مشغول سازد و اگر گرسنگي بي تابش كند ناتواني آن را از پاي در آورد و اگر زيادي سير شود سيري آن را زيان رساند . پس هرگونه كند روي براي آن زيانبار و هرگونه تند روي براي آن فساد آفرين است .

در بيانات فوق كاملاً مشهود است كه قلب بعنوان محل وقوع همه فرآيندهاي عقلي و احساسي شناخته شده است .

و در جاي ديگر چنين آمده :

نهج البلاغه ، خطبه 88 – . . . نه هر كه صاحب قلب است خردمند است و نه هر دارنده گوشي شنواست و نه هر دارنده چشمي بيناست . . .

به نسبتي كه بين اعضا همراه با نوع عمل يا توانايي شان برقرار شده توجه كنيد . شنوايي براي گوش . بينايي براي چشم و خرد براي قلب .

همچنين به موارد زير كه در نهج البلاغه آمده است توجه فرماييد:

نهج البلاغه ، خطبه 176 – ، همانا زبان مومن در پس قلب او و قلب منافق از پس زبان اوست،

نهج البلاغه ، حكمت 6 ، سينه خردمند صندوق راز اوست،

نهج البلاغه ، حكمت 40 ، زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.

نهج البلاغه ، حكمت 41 ، قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.

نهج البلاغه ، حكمت 79 ، حكمت را هر كجا كه باشد فراگير گاهي حكمت در سينه منافق است و بي تابي كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مومن آرام گيرد.

نهج البلاغه ، حكمت 178 ، بدي را از سينه ديگران با كندن آن از سينه خود ريشه كن نم.

نهج البلاغه ، حكمت 193 ، قلبها را روي آوردن و پشت كردني است پس آنگاه بكار واداريدشان كه خواهشي دارند و روي آوردني زيرا اگر قلب را به اجبار به كاري واداري كور مي گردد.

نهج البلاغه ، حكمت 227 ، ايمان بر شناخت با قلب اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح استوار است.

نهج البلاغه ، حكمت 388 ، آگاه باشيد كه فقر نوعي بلا است و سخت تر از تنگدستي بيماري تن و سخت تر از بيماري تن بيماري قلب است آگاه باشيد كه همانا عامل تندرستد تن تقواي قلب است.

نهج البلاغه ، حكمت 409 ، قلب كتاب چشم است (آنچه چشم ببيند در قلب ثبت مي شود).

ایرانیان وطنفروش (جمعیت امسال زائران اربعین بالای یک میلیون و 200 هزار نفر)


لعنت برآن ایرانی وطنفروشی که چشمان خود را بر روی فقر همسایه اش، کودکان بی سرپرست، کودکان سرطانی و سایر دردمندان هموطنش می بندد و  حق این و آن را می خورد تا خود را به مراسم اربعین برساند و هر چه که از دیگران دزدیده را در جیب اعراب بریزد، تا اعراب پولهای وی را  دسته دسته خرج زنبارگی، فحشا و لذت بردن از زندگی دنیوی خود بکند و به جای آن به وی دین بفروشد.

۱۳۹۳ آذر ۲۲, شنبه

شعور این آخوندا بیشتر از این نیست!!



شعور این آخوندا بیشتر از این نیست!!!!یکی نیست بگه آخه مرتیکه عن به تو چه ربطی داره!
محسن قرائتی: "ازدواج دبیرستانی" جایگزین "ازدواج دانشجویی" شود
http://iranwire.com/news/37/7012/

۱۳۹۳ آذر ۲۰, پنجشنبه

بالاخره طبق آیه های سوره العنكبوت الله داناست یا نه!!!!!؟؟


الف لام ميم (۱)
الم ﴿۱﴾

آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند (۲)

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾

و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفته اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد (۳)

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّاللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّالْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾

آيا كسانى كه كارهاى بد مى كنند مى پندارند كه بر ما پيشى خواهند جست چه بد داورى مى كنند (۴)

أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾

همانطور که در ایات بالا دیده می شود الله برای اینکه راستگویان را از دورغگویان تشخیص دهد .انان را مورد ازمایش قرار خواهد داد.

ولی در آیه پایین گفته شده :

و قطعا خدا كسانى را كه ايمان آورده اند مى شناسد و يقينا منافقان را [نيز] مى شناسد (۱۱)

وَلَيَعْلَمَنَّاللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّالْمُنَافِقِينَ﴿۱۱﴾

و كسانى كه كافر شده اند به كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند راه ما را پيروى كنيد و گناهانتان به گردن ما و[لى] چيزى از گناهانشان را به گردن نخواهند گرفت قطعا آنان دروغگويانند (۱۲)

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۱۲﴾
بالاخره طبق آیه های بالا الله داناست یا نه!!!!!؟

كدام را ميپسنديد؟؟؟

اسلام :
1- و الله اسبان و استران و خران را آفريد تا بر آنها سوار شويد و هم براى شما تجملى باشد و آنچه را نمیدانيد می آفريند. [النحل 8]
علم :
2- و انسان ها خودرو ها ، هوا پيما ها ، كشتي ها را ساختند تا بر ان ها سوار شوند و سفر راحت و بهتري داشته باشند ، و انچه انسان نميداند ، به وسيله علم سعي ميكنند ان را بدانند ، كشف كنند ، استفاده ببرند!!

۱۳۹۳ آذر ۱۳, پنجشنبه

پاسخ به سوال یکی ازبرادران بسیجی توسط آغا خامنه ای!!!!



اماما رهبرا : من يك بسيجي هستم. هر بار كه وارد دستشويي ميشوم نيت كاري كه ميخواهم انجام دهم را ميكنم و قربت ان الله ميگويم.
ديروز به نيت شاشيدن قربت ان الله گفتم و اشتباهي ريدم. خواهش ميكنم فتواي خود را در اين مورد بفرماييد.

جواب:
البته براي امت عادی فرق ميكند. چون شما بسيجي هستيد ايرادي ندارد.
شما براي هر كاري كه قربت ان الله بگوييد هدف شما از آن كار نزديكي به الله است. شما به جاي شاشيدن ريده ايد. يعني عملي بزرگتر انجام داده ايد و بيشتر به خدا نزديك شده ايد.
خدا شما سربازان گمنام امام زمان را نگه دارد تا شما هم من را نگه داريد.

چوب درخت خرما تاب داشته یا مخ محمد رسول الله؟


درخت خرما اطلاعات دینی اش را ازدست داد و گریه کرد و محمد رسول الله او را در آغوش گرفت
پیامبر عادت داشت روزهای جمعه در کنار یک درخت و یا یک نخل خرما بایستد.

یک مرد یا زن انصاری گفت: ای رسول الله! آیا برای تو منبری درست کنیم؟

وی پاسخ داد: اگر دوست دارید این کار را بکنید.

پس آنها برای پیامبر یک منبر ساختند و روز جمعه هنگامی که پیامبر خواست بسوی منبر رود(برای ایراد خطبه) نخل خرما همانند یک بچه گریه کرد! پیامبر از منبر پایین آمد و درخت را در آغوش گرفت تا گریه و زاری بچه مانندش بند آمد و ساکت شد.

پیامبر(ص) فرمود: این درخت برای از دست دادن اطلاعات دینی ای که پیش از این در نزدیکی اش گفته میشد و وی میشنوید، گریه میکرد.

صحیح بخاری، بخش چهارم، جلد 56، شماره 784

این همه منبع برای کارتون و فیلم کمدی هست هالیوود به ارزشهای اسلام ناب محمدی هم توجهی نشان دهد!

۱۳۹۳ آذر ۱۰, دوشنبه

چقدر بی ادب هستند این قاریان قرآن!!هی با صدای بلند – با پوزش بسیار! از «شومبول یار» و «چوچول دلدار»می خوانند!!!!!!


«فـَرْج» در عربی شکاف و رخنه برگردان می شود؛ با اینهمه اگر در کنار یا برای واژه «زن یا نساء» بکار رود، «آلت تناسلی زنانه» برگردان می شود.

در قرآن چنین چیزی هست!، و یک قاری قرآن آن را با صوت و ترتیل و تلاوت می خواند:

سوره ۲۱: الأنبياء ۹۱
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا

سوره ۲۳: المؤمنون ۵
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

سوره ۲۴: النور ۳۰
وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ

سوره ۲۴: النور ۳۱
وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ

سوره ۳۳: الأحزاب ۳۵
وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ

سوره ۶۶: التحريم ۱۲
الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا

سوره ۷۰: المعارج ۲۹
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

در همه این آیات، برگردان «آلت تناسلی زنانه» یا همان » واژن» درست است، با این همه مترجمین و مفسرین پارسی زبان آن را چه برگردانی کرده اند؟ پاکدامنی!

از همه شگفت تر اینکه، قاریان خوش صدا برای خواندن چنین آیاتی، مسابقه بین المللی هم میان خود می گذارند!

امام صادق و آمیزش با پیر زن!!!!!!


وقتی ما میگیم اسلام دین کمر به پایین است بر ما انتقاد می کنند!
عوامل پیری زودرس از نظر دکتر امام صادق!!!
امام صادق (ع) : چهارچیز سبب پیری زودرس است :
خوردن گوشت خوک .
نشستن بر جای نمناک .
بالارفتن از پله .
و آمیزش با پیر زن.

تحف العقول صفحه 540

۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

توافق نامه میان سلمان فارسی با محمد تازی (زنده یاد فرود فولادوند)



که در کتاب (الدرجات الرفیه ؛ صفحهات ۲۰۶و ۲۰۷) و (الکامل) و در بسیاری از مستندات تاریخی هم اشاره شده است .
سلمان در این توافقنامه برای خانواده خود تامین گرفته که در امنیت کامل باشند ،
در این قرداد محمد نوشته که :هر کسی از مرد مومن و یا زن مومنه که این نامه من بر او خوانده شود ، بر اوست که این خانواده سلمان را حفظ کند و گرامی بدارد و طبرعه کند هر گونه گناهی که دارند ، متعرض نشوید حتی به چیزی که اینان کراهت دارند و جز ناسیه را هم از اینان بر داشتم و خراج و خمس را هم نباید بدهند
و ده به یکی که بر دیگر دارایها هست را هم خانواده سلمان نباید بدهد و نه تنها این موارد نباید بدهند بلکه اگر چیزی از شما خواستند باید بدهید ، اگر از شما یاری خواستند یاریشان دهید و حتی اگر خواستند مستأجر شما شوند اجاره دهید و اگر خواستند ملکی را به شما اجاره دهند از آنها اجاره بگیرید و مهمتر اینکه حتی اگر به شما بی ادبی کردند و به شما بد گفتند ببخشید آن خانواده را و اگر به آنان بی ادبی شد جلوی آن را بگیرید ؛ و بر شماست که به یکایک خانواده سلمان از بیت المال مسلمانان در ماه رجب ۱۰۰ حله پرداخت کنید و ۱۰۰ حله هم در عید اظها و در ماهای دیگر هم ۱۰۰ تا زیرا سلمان این را از ما طلب دارد .
محمد تازی در خاتمه اين قرار داد او را «اندرز گوی» خود ميخواند. حال اين پرسش بسيار مهم پيش ميآيد که محمد تازی که پيغمبر الله بوده و «اندرزها» را از الله تازی، که به گفته او خالق جهان است، ميگرفته چه نيازی به اندرزهای يک انسان داشته که مخلوق الله او…

یک شیعه 12 اما می در شبانه روز دوبرابر یک مسلمان (سنی)دروغ میگوید!!!!



دین اسلام ومذ هب شیعه برپایه دروغ بنا نهاده شده است !
یک شیعه 12 اما می درنماز شبانه روزی خود دوبرابر یک مسلمان سنی دروغ میگوید همگان میدانند که داد ن گواهی در باره چیزی ، دیدن با چشم است ویا شنیدن با گوش . درزمان حال است یاگذشته؟ اگر برای زمان حال باشد بگونه ایست واگر برای گذشته باشد بگونه دیگر.

گوا هی دادن امروزه مسلمانان درنماز های خود با زبان تازیان در باره پیامبری(محمد خود خوانده رسول الله)که میگویند (اشهد و ا ن محمدا رسول الله) یعنی من گوا هی میدهم که محمد فرستاده الله است . این گوا هی بگونه ای گفته میشود که گوئی محمد زند ه و هم اکنون نیزرسول الله است . درحالی که او 1400 سال پیش از این مرد ه ودر جهان دیگر بسر میبرد .

پس آشکارادروغ میگویند . چنانچه نیازی باشد که بخواهند گوا هی درستی در باره این مرده تازی بد هند باید بگویند که ما از زبان دین دارا ن پیرو ا و وپدران ومادران خود شنید ه ایم که محمد نامی در عربستان می گفته است .من رسول الله هستم .

همچنین است درباره شیعیان که پس از گفتن(اشهد وا ن محمدا رسول الله) می گویند(اشهد و ا ن علیا ولی الله) که اینان دوبار به دروغ گوا هی مید هند . یکبار درباره محمد وبار دوم درباره علی که اونیز کشته شد واینک در جهان دیگر است .

با این گوا هی نا درست ونا بجا ی یک ایرا نی که بن مایه ای در دست ندارد تادریابد درگذشته هم آن دوتازیرسول ویا ولی بوده اند . نا آگا هانه همه تبهکاریها وگردنه بندیها . کشتار وتاراج این دوتازی آمده درکلام الله را به گردن الله =(حجر الاسود) لال بی زبان می بندد .

گناه شیعیان چند برابر میشود آنگاه که علی را ولی الله هم میگویند . بی آنکه چم ولی را که معنی( سر پرست) مید هد دریابند وبدانند که آیا علی سر پرست بر الله است ویا از سوی الله سرپرست بر مردم ؟ که هردوگونه آن نادرست است .

اگر علی را ، ولی بر الله ، یعنی سرپرست او بدا نند که پذیرفته ا ند ، الله یتیم است و نیاز به سرپرستی علی دارد . اگر علی را از سوی الله ولی بر مردم بدانند که کار را خرابتر کرده . برای الله همکار ویاری دهنده تراشیده اند که اینهم با یگانگی الله جور در نمی آید .

چنانچه اینان جهان واپسین آمده در کلام الله را باور داشته باشند ودر چنان روزی برای پاسخگوئی دربرابرالله قراربگیرند که بیگمان محمد وعلی هم فرا خوا نده خواهند شد . اگر الله از مسلمانان وشیعیان بپرسد که شما ها برابرکدام بن مایه استوار شبانه روزی هفده بار دولا راست شدید وهمچون مگس ها وز وز کنان آرامش مرا بازبان تازیان بر هم زدید ونابخردانه گواهی دادید که این محمد رسول الله است وآن علی ولی الله .؟

کی از زبان من در این باره چیزی شنیده بودید که من منکر آن شده بودم وشما داشتید یاد آوری میکردید تا از یاد نبرم ؟

در حالی برابر سوره هشتم(انفال) وسوره نهم(توبه) وسوره های دیگر من اینها را راهزن ودزد سر گردنه شناخته ام که کاروانیان بیگناه را کشته ومال شان را ربوده ومرا هم بد نام کرده اند که همراه شان بوده ام ودست به هزاران تبهکاری دیگرهم بنام من زده اند .

چگونه کشتار گران و را هزنان شناخته شده درکلام الله میتوانند رسول الله و ولی الله هم باشند ؟ که شما ها در همه زمان کور کورانه گواهی دروغین داده اید . ؟

مگر من از شما گوا هی خواسته بودم که نا بخردانه دست به این زشتکاری زد ه اید ؟ من چه نیازی به فرستادن رسول دارم آنهم نزد کسانی که زبان یکدیگررا درنمی یابند .

اگر هم کسی رابه رسالت بفرستم چه نیازی به گوا هی دیگران دارد که شما ها به دروغ برای من نه تنها رسول که ولی الله هم برگزیده اید؟ مگر من صغیرم که غداره بندی را برای من سرپرست تراشیده اید؟ در برابر این سخنان الله ما چه پاسخ پذیرفتنی داریم ؟

اگربگوئیم که ما گنا هکار نیستیم . محمد وعلی خودشان به ما آموخته اند ، آنها لال که نیستند خواهند گفت اینها دروغ میگویند ومارا بد نام میکنند . زیرا بگوا هی عزرائیل 1400سال پیش از این ما مرده ایم وسرگردان . کی ودر کجا مارا دیده اند . چگونه باماسخن گفته اند ؟ نه ما فارسی میدانیم ونه آنها عربی .دروغ می بافند .

در این هنگام ناگزیر باید اعتراف کنیم که آنها درست میگویند ما یکدیگر را ندیده ونمی شناسیم . این دروغهارا دین دار نمایان بهره بردار از نام آنان بر پدران و مادران ما آموختند وما هم از آنان فرا گرفتیم . .دیگر جای کوچکترین دودلی نیست که گنا هکاریم .آنگاه الله به نگهبانان شگنجه گاه خود(دوزخ) فرمان مید هد تا ما را در کنار دین دار نمایان گمراه گر و پدران ومادران فریب خورده ما به ژرفای آتش سوزان سر گون نمایند .

براستی آیا خرد مندانه است که منش و والائی ایرانی خودرا این چنین نا بخردانه با استخوان پرستی تازیان بیا بان گرد . آنهم کشتارگر نیاکان ونابوکننده تاریخ وفرهنگ ما دکش کنیم ودر نیابیم که چه میکنیم وچه می اندیشیم وخودرا ایرانی وباز مانده ای از کورش وداریوش هم بدانیم ؟

با همدیگر جزوه کوچک قانون اساسی نظام ولایت وقیح در ایران را باز می کنیم(جايگاه زن در اسلام:جائی ميان بيضه های چپ و راست يک مرد)


خوب دوستان با همدیگر جزوه کوچک قانون اساسی نظام ولایت فقیه در ایران را باز می کنیم تا با قوانین اسلامی بیشتر آشنا بشیم! البته به نظر من اگر از اون به جای کتاب جوک استفاده کنیم بهتره ! قبل از شروع کار قانون مجازات اسلامی در ماده 297 را عینا مرور می کنیم .
ماده 297 : دیه ، قتل مرد مسلمان یکی از امور ششگانه زیر است که قاتل در انتخاب هر یک از آنها مخیر(دارای اختیار) است .
1_ یکصد شتر سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
2_ دویست گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
3_ یک هزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
4_ دویست لباس سالم و بدون عیب از حله های یمن .
5_ یک هزار دینار مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر دینار یک مثقال شرعی طلا به وزن 18 نخود است .
6_ ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن 6/12 نخود نقره باشد .
در ادامه مقدار طلای مندرج در بالا را بر حسب گرم ، بر حسب سکه پهلوی و بر حسب انس محاسبه میکنیم .
هر 18 نخود معادل 48/3 گرم میباشد .( هر مثقال 24 نخودی 64/4 گرم است .) پس هزار سکه 18 نخودی طلا میشود 3480 گرم طلای خالص . وزن هر سکه طلای پهلوی 13598/ 8 گرم است که 322382/7 گرم طلای خالص دارد . با تقسیم مقدار طلای خالص موجود در هزار سکه طلای فرض بر مقدار طلای خالصی که در هر سکه طلای پهلوی وجود دارد ، میتوان تعداد سکه طلای پهلوی را محاسبه کرد .
میزان این دیه بر حسب انس به شرح زیر است .
تقریبا 112 انس ً 1/31 گرم ( مقدار هر انس ) 3480 گرم وزن کل طلای خالص با توجه به مقدار انس طلای دیه ، میتوان مبلغ آن را در بازار لندن و به نرخ بین اللمل نیز حساب کرد . به طوریکه خواهیم دید ارزش جان یک زن در نظام اسلامی ، نصف این مقدار و ارزش بیضه چپ مرد دو سوم این مقدار میاشد . یعنی ارزش بیضه چپ مرد بیش از 79 سکه طلای پهلوی ( 580 گرم طلا ) از ارزش جان یک زن بیشتر است !
یکی از خنده دارترین و در عین حال ناراحت کننده ترین اصول نام برده ماده 435 آن قانون ، به شرح زیر میباشد .
ماده 435 _ قطع دو بیضه دفعتا دیه کامل و قطع بیضه چپ دو ثلث دیه و قطع بیضیه راست ، ثلث دیه را دارد .
تبصره : فرقی در حکم مزبور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ . معلول و سالم و مانند آن نیست .
به این ترتیب در صورت مقایسه ارزش بیضیه چپ مرد با ارزش جان یک زن که دیه آن نصف دیه کامل میباشد متوجه میشویم که فقط ارزش بیضه چپ مرد به میزان یک ششم از ارزش تمام جان یک زن گرانتر است !
غالبا تاکنون در هنگام خواندن این ماده ، این مسئله مطرح می گردید که اگر فرضا یک زن و مرد به دعوا و مشاجره بپردازند و زن به نحوی به بیضه چپ مرد آسیب وارد کند ، مرد میتواند با خیال راحت زن را به قتل برساند و بعد از بازماندگان مقتوله تفاوت دیه بیضه چپ خود را مطالبه کند ! از این طریق حتی چند میلیون هم طلب کار می شود
اما هیچکس نمیتواند تصور نماید که این فرضیه غیر محتمل ، روزی در عالم واقع صورت حقیقی به خود گیرد و تحقق یابد و زنی که به تخم آخوند ، آسیب رسانده است توسط خدای ماده روی زمین به قتل برسد ! این واقعه در ارتباط با یکی از بدبختیهای بسیار بزرگی است که بر جامعه ایران تحمیل گردیده و از نظر آخوندها موهبتی بزرگ محسوب میشد ، و آن جنگ خانمان سوز ایران و عراق است .
در جریان این جنگ هزاران زن جوان که شوهرانشان در جبهه ها کشته شده بودند برای در یافت جیره ارزنده و استفاده از دهها نوع مزایا و امتیاز از جیب مردم ایران مجبور شدند که به سوی بنیاد شهید روی آورند و از این طریق هر یک از نمایندگان خدا توانستند به هر میزان که میتوانستند این زنان و دخترا را صیغه کرده و تصاحب کنند . بهانه آخوندها هم این بود که این زنان جوان هستند و احتیاج به مرد دارند و اگر آخوند نیاز طبیعی آنها را برآورده نکند ، گناهی عظیم مرتکب خواهند شد ! چرا که موجب رواج فحشا میشود .
تعداد این زنان بیوه و نیازمندان به قدری زیاد بود که مجبور شدند در تهران جنده خانه به اسم خانه های عفاف و بنیاد ازدواج تشکیل داده و به نحوی کاملا مشروع نیازهای جنسی امت اسلام را برطرف سازند ! گفته میشود یکی از آخوندان متنفذ و وابسته به بنیاد شهید که جهت حمل سهمیه خانواده شهدا به مکه ، جرو رهبران گروه بوده ، به یکی از صیغه های زیبای خود بیش از دیگران علاقه داشته و به همین جهت تاکنون و بارها این صیغه را جزو خدمه گروه و با پرداخت مخارج بنیاد شهید به مکه برده است.
این زن ، یک دختر زیبا از شوهر شهید خود داشته که بیست و یک ساله بود . این دختر که حاج آقا را به جای پدر خود میشناخته ، مدتی متوجه شده بود که بوسه های حاج آقا یا پدرش دیگر مانند گذشته نیست و از احساس پدری خارج شده است . وی چندین مرتبه این موضوع را به مادر خود گفته بود ، ولی مادرش باور نکرده بود .
حاج آقا در رابطه با کارهای دفتری بنیاد شهید از دخترش کمک میخواهد .یک روز صبح که حاج آقا و دختر خوانده اش در اتاقی مشغول کار بوده اند ، حاج آقا به دربان مسجد میگوید که درب مسجد را ببندد و دیگر کسی را در آن روز راه ندهد تا همه دفاتر و مدارک مرتب شوند . بعد حاج آفا وارد اتاق کار شده و درب را از داخل قفل میکند و به زور در صدد تجاوز به دخترش بر میآید و دختر هم با لگدی جانانه به میان پاهای حاج آقا کوبیده و با سرعت خود را به تراس رسانده و با گریه و فریاد دربان مسجد و مردم را به کمک طلبیده است .
معمولا اغلب مساجد در صبحها درهایشان را میبندند و کسی جز دربان و احیانا اعضای خانواده وی در آنجا نیست . به همین جهت جز سرایدار کسی در آنجا نیست تا به دختر کمک کند . دختر با التماس و خواهش از دربان درخواست کمک میکرده است . اما دربان در همان لحظه حاج آقا را میبیند که با حال زار و بدون عبا و عمامه ، در حالیکه دست راستش را در میان پاهای خود قرار داده بود از پشت سر دختر پیدا شد و با سرعت پاهای دختر را از زمین بلند کرده و او را با سراز ارتفاع به حیاط مسجد پرتاب میکند .
کمی بعد جسد بیجان دختر را همراه با حاج آقای رنگ پریده که ظاهرا و یا واقعا فریادش از درد به هوا بلند بوده و مرتب با قسم به خدایش خود را بی گناه معرفی میکرده ، با تاکسی به بیمارستان خاتم الانبیا انتقال داده میشوند .
بلافاصله دستگاهای امنییتی مشغول تحقیق میشوند و به چند نفری که کمابیش موضوع را فهمیده بودند دستور میدهند تا یک کلمه از این ماجرا به کسی چیزی نگویند و با افزودن مبلغی بر سهمیه مادر دختر از بنیاد شهید و تهدید مادر از او میخواهند تا هیچ شکایتی از حاج آقا مطرح نکند .
بعد از چند روز ماموران امنیتی پرونده بیماری حاج آقا را همراه خود او از بیمارستان خارج میکنند و با اینکه کسی از حاج آقا شکایتی نکرده بود، اما با وجود یک شاهد عینی در هنگام وقوع قتل در مسجد و چند نفر مطلع از جریان امر ( مادر دختر ، راننده تاکسی و…..) مصلحت در آن میبینند تا دادگاه ویژه روحانیت به یک درخواست رسیدگی کند !
در جریان این تصمیم دادگاه ویژه روحانیت در شرح حادثه حاج آقا اعلام میکند که : مقتوله همواره از این که مادرش صیغه من بوده ، ابراز ناخرسندی میکرده و در آن روز از من خواست که صیغه مادرش را پس بدهم . چون من این درخواست را قبول نکردم لذا بین ما مشاجره رخ داد و بعد هم دختر با گفتن این جمله که : حالا که مادرم را طلاق نمیدهی ، من هم کاری میکنم تا دیگر نتوانی کاری انجام دهی و با لگد چند بار محکم به میان پای من زده و بعد برای اینکه آبروی مرا بریزد به جلوی تراس رفته و همانطور که زلیخای گناهکار به یوسف بی گناه تهمت زد ، او هم با فریاد من بی گناه را گناهکار قلمدادکرده است .
من هم در حالیکه از شدت درد به خوب میپیچیدم و از طرفی آبروی اسلام را در خطر دیدم ، خواستم تا او را از این کار بازدارم اما نمیدانم چطور شد که دختر خودش به صحن مسجد سقوط کرد !
سرانجام دادگاه ویژه روحانیت با توجه به موافقت خود حاج آقا در مورد پرداخت دیه قتل ، او را ملزم ساخته است که دیه کامل یک زن را به مادر دختر پرداخت کند . ولی با توجه به گواهی بیمارستان و پزشکی قانونی مبنی بر اینکه بیضه چپ حاج آقا معیوب شده ؛ مادر دختر محکوم شد تا دیه بیضه چپ حاج آقا را به حاجی پرداخت کند ! اما حاج آقا از حق خدایی خود صرفنظر کرد و به دادگاه اطلاع داد که این مبلغ را به مادر دختر میبخشد !
یک نتیجه گیری جالب این می شه:

جايگاه زن در اسلام:

جائی ميان بيضه های چپ و راست يک مرد
نکته عجیب دیگر این است که فرق بیضه چپ با راست آقایان چیست

که دیه چپیه 2 برابر راستیه است! شما می دونید؟

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

آیا این جمله از مسلمانان درست است؟«من احادیث را قبول ندارم، اسلام یعنی فقط قرآن»


حدیث دومین منبع دریافت حقایق در مورد اسلام است. روش دریافت حقایق، مثلا در مورد موارد حقوقی/قضایی اینگونه است که در هر مورد ابتدا به قرآن یعنی اولین منبع اسلام مراجعه میشود، و اگر قرآن پاسخگوی مسئله نبود سپس به حدیث مراجعه میشود و بعد از آن به نظرات قضات بزرگ و قضات پیشین و آرای فقها ارجاع میشود.

گروهی از اسلامگرایان، اخیراً احادیث را کلا باطل میدانند و به دلیل مطالب وحشیانه و احمقانه ای که در احادیث به پیامبر اسلام نسبت داده شده است، آنرا اساساً دروغ میشمارند، و میگویند تنها قرآن مرجع اسلام است، به این سفسطه این دسته از اسلامگرایان در نوشتاری با فرنام «من احادیث را قبول ندارم، اسلام یعنی فقط قرآن» پاسخ داده شده است.

در سوره ماده گوساله (بقره) آیه 129 میخوانیم که:

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ.

ای پروردگار ما ، از ميانشان پيامبری بر آنها مبعوث گردان تا آيات ، تورا برايشان بخواند و به آنها کتاب و حکمت بياموزد و آنها را پاکيزه سازد و تو پيروزمند و حکيم هستی.

لذا از نظر قرآن پیامبران در کنار کتاب که به مردم می آموزند به آنها حکمت نیز می آموزند، در مورد اسلام کتاب، قرآن است، اما حکمت چیست؟ حکمتی که پیامبر به مردم آموخته است، تنها در حدیث یافت میشود.

حدیث در لغت به معنی گفتار است اما در اصطلاح فقهی به گفته های پیامبر (یا در مورد تشیع امام) گفته میشود. احادیث نشان میدهند که پیامبر کاری را کرده است و یا دستوری در مورد مسئله ای داده است. همچنین اگر پیامبر در مقابل انجام کاری سکوت کرده باشد، با سکوت و عدم اعتراض خود آن کار را تایید کرده است و لذا آنکار از نظر فقهای اسلامی، مورد تایید پیامبر و در نتیجه اسلامی به شمار میرود.

شیعیان چهار کتاب حدیث را معتبر میشناسند و این چهار کتاب منابع دست اول حدیث حساب میشوند. این چهار کتاب که به «کتب امهات شیعه» (کتابهای مادر شیعه) معروفند از این قرارند.

اصول کافی – نوشته ابو جعفر محمد کلینی

من لایحضره الفقیه – نوشته ابن بابویه شیخ صدوق

تهذیب الاحکام – نوشته تالیف شیخ صدوق

استبصار – نوشته شیخ صدوق

اهل تسنن نیز برای خود 6 کتاب را صحیح مینامند و آنها را منابع معتبر حدیث میشمرند.

بخاری

مسلم

سنن ابوداوود

ترمدری

ابن مانجه

نسائی

از آنجا که اکثریت مسلمانان را اهل تسنن تشکیل میدهند و دیدگاه تشیع در مورد تاریخ اسلام از نظر اکثر اسلامشناسان در سطح دانشگاهی قابل قبول نیستند، کتابهای اهل تسنن اساساً از اعتبار بیشتری برخوردار هستند و بويژه کتاب صحیح بخاری از معتبر ترین کتابهای مرجع در مورد تاریخ اسلام است و مورد توجه و استناد تمامی محققان از جمله محققان شیعه و سکولار است. در میان کتابهای شیعه نیز اصول کافی معتبر ترین و اصلی ترین منبع حساب میشود.

احادیث موجود در این کتابها با اینکه از میان انبوهی از احادیث دیگر انتخاب شده اند اما بازهم برخی از آنها بسیار مضحک و نابخردانه هستند، گروهی از مسلمانان روی صحت و درستی این احادیث و اینکه این احادیث واقعا از پیامبر اسلام یا سایرین نقل شده اند، تعصب میورزند و گروهی دیگر تعصب چندانی روی این قضیه ندارند.

برای بررسی صحت و درستی یک حدیث روشها و علومی در طول تاریخ پدید آمده است که بر اساس آنها حدیث شناشان احادیث را بر اساس میزان اعتبار آنها به دسته بندیهای مختلفی تقسیم میکنند و مکاتب فکری مختلف اسلامی در این زمینه روش و متد خود را دارند.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

آیا معنی جمله زشت ( النکاح سنتی ) را میدانید!!!!!(حالا هی برید محضر عقد کنید)


آیا شما با همسرتان « نکاح » می کنید و یا پیمان زناشویی دائم می بندید؟

بیش از 1400 سال از تازش ویرانگر تازیان به کشور و فرهنگ ما میگذرد، هنوز ما به اداب و رسوم خرافی انها الوده بوده و نااگاهانه بدون اینکه توجه داشته باشیم در انجام بسیاری از مراسم خانوادگی و اجتماعی خود، مفاهیمی را به زبان تازی در مغز وارد و به زبان می اوریم که فرهنگ و ادب ما هیچگاه به ما اجازه نخواهد داد، انها را به زبان فارسی بر زبان جاری سازیم.

بدیهی است که تازش دوم تازیگری که با شورش اخوندیسم در کشور ما اغاز شد، ادامه این کار را توان تازه ای بخشید و وجود اختناق و ستمدینی در داخل کشور به هم میهنان ما اجازه نمیدهد تا به گندزدایی فرهنگ تابناک ایرانی از تازش زبانها و فرهنگهای خارجی بپردازد، ولی ما افرادی نیز که در کشورهای ازاد بسر میبریم نیز هیچگاه بر ان نشده ایم که در این راه گامی برداشته و همچنان چشمهای خود را به روی واقعیت بسته نگهداشته و به تفاله های اخوندهایی که از کشور خارج شده اند، اجازه میدهیم، با اجرای برخی از اداب و رسوم زندگی ما به زبان تازی، همچنان ما را به زندان تاریک خرافات و نادانی ها دربند نگهدارند. یکی از نمونه های بارز این فراخواست (ادعا)، اجرای مراسم ازدواج است.

در هنگام ازدواج باید عروس بگوید :

« انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم »

مفهوم و ترجمه فارسی این جمله انست که من خود را در برابر مقدار معینی پول به گاییدن میدهم، طرف مقابل باید بگوید : « قبلتو » یعنی پذیرش میکنم گایش را. پیشنهاد نخست را ایجاب و پذیرش را قبول میکنتم.

بدیهی است که ترتیب ایجاب و قبول و پس و پیش شدن ان مانعی ندارد. شما خواننده گرانقدر، به یقین از واژه « گاییدن » و همچین از اینکه ما این وژه را به کار بردیم، ناراحت و شرمگین شده اید. هرگاه چنین است به دنباله نوشتار توجه بفرمایید :

واژه «انکحتک» از ریشه «نکاح» و «نکاح» گرفته شده است. هرگاه مفهوم و ترجمه واژه «نکاح» را از فرهنگهای گوناگون برایتان نقل میکریدم ممکن بود این گمان برایتان ایجاد شود که ما در نقل مطلب تحریف و تصرف به عمل اورده ایم. از اینرو ما برای اثبات ادعای خود درباره مفهوم واژه «نکاح» به نقل تصویر تعریف و تفسیری که هشت فرهنگ بسیار مشهور و معتبر عربی به عربی،انگلیسی به عربی، عربی به انگلیسی و فارسی به فارسی کرده اند، میپردازیم :

نکاح به چه معنی است؟؟
فرهنگ لغت عربی به عربی ؛ « التوقیف علی مهمات التعاریف » تالیف شیخ الامام، عبدالروف بن مناری، در صفحه 330 واژه «نکاح» را چنین تعریف و تفسیر کرده است :

النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد

فرهنگ لغت عربی به عربی « التعریفات » تالیف علامه علی بن محمد بن الجرجانی، در صفحه 255 واژه «نکاح متعه» را چنین تعریف کرده است :

نکاح المتعه : وهو ان یقول الرجل لامراته خذی هذه العشره امتع یک مده معلومه فقبلته

فرهنگ لغت انگلیسی به عربی « AnEnglish Arabic Lexicon » تالیف « George Badger » در صفحه 183 درباره مفهوم واژه « Copulation » در زبان عربی چنین نوشته است :

تناکح – جامع : Sexually copulate, V.L To unite

فرهنگ عربی به انگلیسی « قاموس اللجه المصریه » تالیف سقراط سیبرو در صفحه 614، واژه نکاح را چنین معنی کرده است :

منکوح : To copulate, mankah(jikah), Mankoh copulate

(ینکح)، نکح، نکاح : Copulation, niah

و اما در فرهنگ مشهور و معتبر دهخدا در جلد «ن» صفحه 270 واژه نکاح را ضمن معانی «بغل خوابی» و در صفحه 721 همان جلد «نکاح متعه» را از فرهنگ منتهی الارب براداشت کرده و انرا اشکارا « گاییدن » معنی کرده و فرهنگهای لغت «تاج المصادر» و «زوزنی» واژه نکاح را «جماع کردن» تعریف کرده اند.

ما براستی از ترجمه کردن این تعریفات به زبان فارسی شرم داریم و به همان دلیل نیز از ترجمه فرهنگهای عربی بالا به زبان فارسی خودداری میکنیم و تنها به چند نکته اشاره مینماییم : یکی اینکه واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :

ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد

وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.

ترجمه فارسی تعریف «نکاح متعه» در فرهنگ «التعریفات» نیز بدین شرح است :

« نکاح متعه یعنی اینکه مرد به زنی بگوید، این پول را بگیر و برای مدت معینی خود را در اختیار من بگذار.»

همچنین معنی جمله زشت « النکاح سنتی » یعنی « گاییدن سنت من است. »

اکنون ما از هم میهنان گرانقدر پرسش میکنیم، ایا درست است که ارباب دانش، خرد، ادب، فرهنگ و سایر افراد اگاه ساکت بمانند و اجازه دهند، این واژه ها و عبارت رکیک که به فرهنگ و ادب ما ایرانیان تازش کرده و اینچنین انها را دگردیس نموده، کماکان در فرهنگ ما باقی بماند؟ ایا این وطیفه هر ایرانی روشنگر و میهن خواهی نیست که از هم میهنانش درخواست کند، نگذارند افراد شیخ صفت، عمامه نهاد و مفتخور در جشن و شادی پیوند زناشویی انها چنین مفاهیم زشت و رکیکی را به زبانی که ما معنی و مفهومش را نمیفهمیم برایمان بخوانند و برابر ان مبلغ قابل توجهی پول ستایی کنند؟
آیا این شایسته یک بانوی ایرانی است که در هنگام پیمان زناشویی اعتراف کند که به نکاح با ان همه مفاهیم زشتی که دارد و در بالا شرح دادیم تن در میدهد تا در برابر ان «صداق المعلوم» یعنی مبلغ معینی پول کسب کند و نه اینکه یک زندگی زناشویی و خانوادگی خجسته و سعادت فرجامی را با همسرش اغاز نماید؟
نکته دیگر اینکه اخوندهای داخل کشور و خرده اخوندهای خارج از کشور برای پول ستایی و گرم نگهداشتن تنور مفتخوریهای خود میگویند، عقد ازدواج باید اسلامی و بوسیله اخوند انجام گیرد. بدیهی است که عمل زناشویی که پیوند دیدن زن و مرد بوده و زن و مرد در هنگام پیمان زناشویی باید نسبت به یکدیگر تعهد کنند که یک زندگی مشترک و سعادت فرجام را اغاز و تا پایان عمر ادامه دهند و نه اینکه بر پایه مفهوم عباراتی که اخوندها و خرده اخوندها به زبان تازی میخوانند، با یکدیگر به بغل خوابی و جماع بپردازند. بنابراین هر خرد و منطقی پذیرش میکند که ازدواج یک پدیده اجتماعی است نه دینی. هرگاه قرار بود، عمل ازدواج یک پدیده دینی بشمار اید، انوقت پیروان هر دینی، ثمره های ازدواج خود را شرعی و مشروع و ثمره های ازدواج سایر ادیان را غیر شرعی و نامشروع بشمار می اوردند و این امر سبب ایجاد شکاف و اختلاف پایه ای و دائمی بین پیروان مذاهب گوناگون و مشروعیت وجود انها میشد. تردید نیست که اگر هدف عبارت «عقد اسلامی» لزوم ذکر واژه های زشت و رکیک باشد که در هنگام خطبه پیمان زناشویی بوسیله ملاها خوانده میشود، بدیهی است که حتی هر مسلمان مومنی راضی خواهد شد دست کم در هنگام زناشویی، خطبه ازدواج او از ذکر واژه های رکیک، نازیبا و غیر ادبی یاد شده، خالی و پاک باشد.

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

آیا من یک انسان اندیشمند و خردمندم؟


از آن لحظه با خرد و اندیشیدن با دست خویش وداع کردم که:
1- ندانسته و موروثی مسلمانم کردند!
2- در ادامه مذهب تشیع دوازده امامی را نخوانده و مطالعه نکرده باز دوباره موروثی پذیرفتم!
3- و در پایان به پیروان ولایت مطلقه ی فقیه چشم بسته پیوستم و با آن بیعت کردم!

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

آیا نام این بیماری را میدانید ؟

در هنگام وحی در گوشهای حضرت محمد ــ ص ـ زنگ به صدا در می آمد,چشمانش قرمز میشد و نفسش به تنگی می افتاد , در این زمان یا روی زمین می افتاد و یا اینکه دراز می کشید,
بدن مبارکش به شدت می لرزید و چشمانش باز می ماند.
کف از دهانش جاری میشد و به شدت عرق میکرد, بعضی وقتها در هنگام وحی همانند شتر خرناس میکشید.
(صحیح بخاری , جلد دوم ,فصل 16 , صفحه 254)

آیا میدانید چرا مردم عاقل جز برای شاشیدن به مساجد نمیروند؟!!!!!(باور کن حقیقت است)


امیدوارم با خواندن این متن حقیقی دیگه از ما توقع نداشته باشید که به اسلام احترام بگذاریم زیرا پیامبر اسلام هرگز به عقاید دیگران احترام نگذاشت!!!!!
و محمد بن احمد سنانى، و على بن أحمد بن موسى الدّقّاق روايت كرده‏اند، كه ابو العبّاس احمد بن يحيى بن زكرّياى قطّان ما را حديث كرد، و گفت كه عبد اللَّه بن حبيب ما را حديث كرد، و گفت: تميم بن بهلول ما را حديث كرد، از پدرش، از ابو الحسن عبدى، از سليمان بن مهران،

كه گفت: جعفر بن محمد عليهما السّلام را گفتم:

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چند حجّ بجاى آورد؟

امام فرمود: بيست حجّ، و در هر حجّ به سرزمين «مأزمين» ميگذشت و پس در آنجا فرود مى‏آمد و ادرار ميكرد.

گفتم اى پسر رسول خدا، چرا در آنجا فرود مى‏آمد، و ادرار ميكرد؟

گفت: زيرا آنجا محلّى بود كه بتها در آن محلّ مورد عبادت واقع شدند، و آن سنگ كه هبل را از آن تراشيده‏اند از آنجا گرفته شده است‏.

منبع:من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى‏،‏ نشر صدوق، چ: اول‏،1367 ش‏.ج3،برگ:85.

رسول الله همین کارها را کرده که امروز مردم عاقل جز برای شاشیدن به مساجد نمیروند.

۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

آیا آیاتی که در قرآن تنها برای زیر شکم حضرت محمد نازل شده در جوامع امروزی کاربرد دارد؟


در تازی نامه آیاتی مشاهده میشود که نه تنها امروز در جامعه و برای مردم هیچ کارایی ندارد بلکه در زمان حضرت محمد هم تنها برای خود حضرت و درمورد یک مسئله خاص(شهوتش) نازل شده و کاربرد دیگری نداشته در زیر تعدادی از این آیات را میاوریم
(قران .آیه ۵۰ سوره احزاب) اى پيامبر، ما همسرانت را بر تو حلال داشتهايم، [يعنى] آنانى را كه مهرشان را دادهاى، و آنانى را كه خداوند از طريق فىء و غنيمت به تو بخشيده است، و ملك يمين تو هستند، و همچنين دختران عمويت و دختران عمهات و دختران دايىات، و دختران خالهات كه همراه با تو هجرت كردهاند، و نيز زن مؤمنى را كه خويشتن را به پيامبر ببخشد -به شرط آنكه پيامبر بخواهد او را به همسرى خود درآوردكه اين خاص تو و نه ساير مؤمنان است، خود به خوبى مىدانيم كه براى ايشان در مورد همسرانشان و ملك يمينه
ايشان چه چيزهايى مقرر داشتهايم، تا [در نهايت] براى تو محظورى نباشد، و خداوند آمرزگار مهربان است

(قران .آیه ۵۱ سوره احزاب) هر كدام از آنان [همسرانت] را كه مىخواهى از خود دور بدار و هر كدام را كه مىخواهى نزديك بدار، و نيز اگر هر يك از آنانى كه از ايشان كناره گرفتهاى جويا شوى، در همه حال، هيچ گناهى بر تو نيست، اين نزديكتر است به آنكه دل و ديدگانشان روشن شود، و اندوهگين نشوند و همگيشان به آنچه به آنان بخشيدهاى خشنود شوند، و خداوند مىداند كه در دلهاى شما چيست، و خداوند داناى بردبار است

(قران .آیه ۶ سوره احزاب) حضرت محمد، نسبت به سایر مومنان برتری خواهد داشت.
(قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)ى مؤمنان وارد حجرههاى پيامبر نشويد مگر آنكه به شما براى صرف طعامى اجازه داده شود، بىآنكه [بىتابانه] منتظر آمادهشدنش باشيد، ولى چون دعوت شديد، وارد شويد، و چون غذا خورديد، پراكنده شويد، و سرگرم سخنگويى نشويد، چرا كه اين كارتان پيامبر را رنج مىدهد و او از شما شرم مىكند [كه حقيقت را بگويد] ولى خداوند از گفتن حق، شرم نمىكند، و نيز هنگامى كه از همسران او [كالايى /] چيزى خواستيد، از پشت حجاب و حايلى آن را از ايشان بخواهيد، كه اين كارتان براى دلهاى شما و دلهاى ايشان پاكيزهتر است، و شما را نرسد كه پيامبر خدا را آزار برسانيد، و نيز نرسد كه هرگز پس از او با همسرانش ازدواج كنيد بىگمان اين كارتان از نظر خداوند سهمگين است

(قران .آیه ۳۳ سوره احزاب) زنان حضرت محمد،از زینتهای متداول دوران جاهلیت باید خودداری کنند.

. (قران .آیه ۳۰سوره احزاب) بگو اى زنان پيامبر هر كس از شما مرتكب كار ناشايست آشكار شود، عذاب او دوچندان مىشود و اين امر بر خداوند آسان است

سوره احزاب آیه٣١ اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد [و برتر و مسؤولتريد]، اگر تقوا پيشه كنيد پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع [خام] افتد، و به نيكى [و سنجيدگى] سخن گوييد
تحریم آیات ١ تا ٥ اى پيامبر چرا در طلب خشنودى [بعضى از] همسرانت چيزى را كه خداوند بر تو حلال گردانده است، تحريم مىكنى؟ و خداوند [در همه حال] آمرزگار مهربان استمجادله ایه ١٢ : اى مؤمنان چون خواهيد كه با پيامبر راز گوييد، پيش از نجوايتان صدقهاى تقديم داريد اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است، اما اگر چيزى نيافتيد، بىگمان خداوند آمرزگار مهربان است

۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

توهین هایم را پذیرا باش!!


توهین هایم را پذیرا باش!!
یاد گرفته ام،

جانی بنامم، همای رحمتی که صدها اسیر را سر می برد،

یاد گرفته ام،

هوسباز بنامم، رسولی که دختر نه ساله را به بستر خویش می برد،

رسولی که زنان و دختران اسیران از شهوت او در امام نیستند،

یاد گرفته ام،

نسل کشی بنامم، جویهای خونی که گماشتگان رسولت در این سرزمین راه انداختند،

یاد گرفته ام:

خرافه بنامم، عقیده ای که با خرد انسان، در ستیز باشد،

یاد گرفته ام،

فریب و نیرنگ بنامم،

عقده بنامم ،

خرافه بنامم،

اعمال قدیسانی را که تاریخ مقدست از آنها لبریز است،

پست می دانم،

ضد انسان می دانم،

تجسم همه شر می دانم،

دینی که حکم ارتداد مرا به خاطر عقیده ام می دهد،

دینی که خونم را به دلیل ارتدادم حلال می داند،

اگر باورهای من توهین به عقیده توست ،

توهین هایم را پذیرا باش،

به کتاب مقدسی که ناباورانش را خوک و بوزینه لقب می دهد،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را سگانی می داند که عوعو می کنند،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را مسخره می کند،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را خرانی وحشی لقب می دهد،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که به صورت ناباروانش تف می اندازد،

آری،

توهین هایم را پذیرا باش.

امام صادق متخصص در زمینه سکسولوژی!!!!!!!!



« هركسي كه ازدواج موقت كند و بعد غسل كند، از هر قطره‌اي كه از آب غسل او مي‌چكد، خداوند، هفتاد ملك ( فرشته ) را خلق مي‌نمايد كه تا روز قيامت، براي او طلب آمرزش و بخشش نمايند و تا روز قيامت، بركسي كه از اين عمل دوري كند، لعنت مي‌فرستد ».
(وسائل الشيعه . جلد 14 . صفحه 444)

يعني با هربار غسل‌كردن، اگر فرض كنيم كه تنها يك ليتر آب به‌صورتِ قطره از بدن اين مومن بچكد، باتوجه به اين كه يك ليتر آب، معادل 1000 سي‌سي آب است و هر يك سي‌سي، حدود 20 قطره خواهد شد، پس در يك محاسبه‌ي ساده، 1400000ملك آفريده مي‌شوند كه تا قيامت، دعاگوي اين مومن محترم باشند.

حال اگر اين مومن، هفته‌اي يك‌بار هم بخواهد دوش بگيرد، و فرض كنيم، پنج سال هم در خدمت آن بانوي گـرامي باشـد، در محـاسبه‌اي ساده، تعداد فرشته‌گان آفريده‌ شده و تسبيح‌گو، به ازاي اين عملِ خداپسندانه !!! تنها در همين پنج سال فرض‌شده، عددي معادلِ 364000000فرشته را در برمي‌گيرد.

۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

آخوند و زخم معده!!!!!!!


یک آخوند معده اش درد گرفته بود و رفته بود دکتر.دکتر پس از معاینه نسخه ای برایش نوشت و گفت:
اگه میخوای زود درمون بشی ترشی نباید بخوری،سیگار نباید بکشی،عرق نباید بخوری،تریاک نباید بکشی،شوری نباید بخوری،بالای منبر هم نباید بری.
آخوند با تعجب گفت:برای چی نباید رو منبر برم؟
دکتر گفت:میری رو منبر،گه زیادی میخوری،واسه معده ت خوب نیست !!

امام علی و آتش زدن انسانهای بیگناه( عبدالله ابن سبا و هفتاد نفر از همفکرانش)


علامه حلی: «عبدالله بن سبا غالي و ملعون است كه به توسط اميرمومنان‌عليه السلام به آتش سوزانده شد، او گمان مي‌كرد كه حضرت علی عليه السلام خدا و خودش پيامبر است.»

ابوعمرو كشی مي‌گويد: «او ادعاي نبوت داشت و مي‌گفت: علي‌عليه السلام همان خداست. حضرت تا سه روز او را توبه داد ولي او رجوع نكرد و لذا حضرت او را با هفتاد نفر از افرادی كه هم عقيده با او بودند در آتش سوزاند».

شيخ يوسف بحراني مي‌گويد: «ابن سبا همان كسي است كه گمان مي‌كرد اميرمومنان خدا است. و حضرت تا سه روز او را توبه داد و چون توبه نكرد او را در آتش سوزاند».

ابن حزم اندلسي مي‌گويد: «از فرقه‌هاي غالي كه معتقد به الوهيت غير خداوند عزوجل هستند، اول آن‌ها فرقه‌اي است از اصحاب عبدالله بن سبا حميري – لعنه الله – آنان به نزد علي بن ابي طالب آمده و به طور شفاهي گفتند: تو همان هستي. حضرت فرمود: چه كسي؟ گفتند: تو خدايي. اين امر بر حضرت گران آمد و دستور داد تا آتش آماده كردند و سپس آنان را در آتش سوزاند. آنان هنگامي كه در اتش انداخته مي‌شدند، مي‌گفتند: الان بر ما معلوم شد كه علي خداست – نعوذ بالله – زيرا به جز پروردگار آتش، كسي را به آتش عذاب نخواهد كرد».

ذهبي در «ميزان الاعتدال» مي‌گويد: «عبدالله بن سبا از غاليان زنادقه است. او گمراه و گمراه كننده بود. گمان مي‌كنم كه علي او را به آتش سوزانيد»

۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

متولیان خرافات!


الله و قطب شمال!!!!!!!


سوره یونس آیه(۶۷)
اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد] بى گمان در اين [امر] براى مردمى كه مى شنوند نشانههايى است (۶۷)

هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۷﴾

ﻗﻄﺐ:

در ﻣﻨﺎطﻖ ﻗﻄﺒﯽ 6 ﻣﺎه از ﺳﺎل روز اﺳﺖ و 6 ﻣﺎه ﺷﺐ.

حال با توجه به این آیه افرادی که در قطب زندگی میکنند باید ۶ ماه بیدار بمانند تا شب شود تا بتوانند در آن بیارامند!!!!!!!
همانطور که میدانید وقت نماز را با خورشید تنظیم میکردند
حال در کشور نروژ و یا مناطق قطبی که ۶ ماه شب است و ۶ ماه روز مسلمانان چگونه نماز به پا دارن و چگونه روزه بگیرند؟؟؟

به نظر شما از این آیه نمی‌‌توان فهمید که این سخنان فردی زمینی‌ است و جز صحراهای عربستان مناطق دیگری را ندیده؟؟؟

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

امام حسن با 300 زن ازدواج نمود که همه ی این زن ها در پشت جنازه او باپای برهنه حاضر شدند!!!(بنازم این کمرو)!!!!


مقداري از فضائل امام حسن مجتبي امام دوم شيعيان
1: شیخ کلینی از حمید بن زیاد از حسن بن محمد بن سماعه از محمد بن زیاد بن عیسی از عبدالله سنان از امام صادق علیه السلام نقل می کند کههمانا امیر المومنین علیه السلام بر رویمنبر فرمودند : زنی را به نکاح حسن در نیاورید ، که همانا او مردی ست بسیار طلاق دهنده ، در این هنگاممردی ازقبیله هَمدان بپا خاست و گفت : به خدا قسم به نکاح او در می آوریم زیرا او فرزند رسول خدا صلّ الله علیه و آله وسلم و فرزند امیر المومنین علیه السلام است ، اگر خواست نزد خودش نگه دارد و اگر خواست طلاق بدهد.
2 : شیخ کلینی از گروهی از اصحاب ازاحمد بن محمد از محمد بن اسماعیلبن بزیع از جعفر بن بشیر از یحیی بن أبی العلاء از امام صادق علیه السلامنقل می کند که : همانا حسن بن علی علیه السلام پنجاه زن طلاق داد و علی علیه السلام در کوفه فرمود: ای اهالی کوفه ،دختران خود را به نکاح حسن درنیاورید
– ذهبی از واقدی از حاتم بن اسماعیل از جعفربن محمد از پدرش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود :
ای اهالی کوفه ! دخترانتان را به نکاححسن درنیاورید زیرا او مردی ست کثیرالطلاق و من می ترسم که بین قبائل و طوائف دشمنی ایجاد کند.
– ذهبی از واقدی از عبدالله بن جعفراز عبدالله حسن نقل می کند : حسن علیه السلام کثیرالنکاح بوده است.
5 – ذهبی و ابن ابی الحدید از ابوالحسنمدائنی نقل می کند که : حسنهفتاد زن را طلاق داد.
صفدی از ابن سیرین نیز نقل نموده که: حسن هفتاد زن را طلاق دادند.
– ابن شهر آشوب روایت می کند کهحسن بن علی علیه السلام از عبدالرحمنبن حارث دخترش را خواستگاری نمود و عبدالرحمن به دلیل مطلاق بودن امام از این کار إبا کرد.
– ابن شهر آشوب از محمد بن علی بن عطیه مکی در قوت القلوب نقل میکند که : حسن بن علی علیه السلام با250 زن و بنا بر قولی با 300 زن ازدواج نمود ، که بنا بر نقل ابو عبدالله المحدث در رامش افزای :همه ی این زن ها در پشت جنازه او باپای برهنه حاضر شدند.

۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

امام نقی و تفسیر پرچم جمهوری اسلامی!!!


به نقی میگن پرچم جمهوری اسلامی را تفسیر کن.

میگه: سبزش مال سید هاست
سفیدش مال آخونداست.
قرمزش هم مال شهدا.

چوبش هم که میکنن تو ماتحت ملت بدبخت و بیچاره

والا به غرآن

قرآن مدعی شده که امکان رفتن به ماه وجود ندارد!!!آیا واقعا این چنین بوده؟؟؟؟


قرآن پائین ترین آسمان را آسمان دنیا می‌نامد، آسمانی که با ستارگان آراسته شده است:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما پائین ترین آسمان (آسمان دنیا) را با زیور ستارگان آراسته كرديم .
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را ميخواست در هر آسماني مقدر فرمود، و پائین ترین آسمان(آسمان دنیا) را با چراغهائي (ستارگان) آراسته نمودیم و (با پرتاب شهاب سنگها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير (شخص)با عزت دانا.
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ (ملک/5) و به راستى پائین ترین آسمان(آسمان دنيا) را به چراغهائى(ستارگان) آراسته کردیم و آنها را (ستارگان) پرتاب شنوده(شهاب سنگ) بسوی شیطان قرار دادیم و براى آنان عذاب آتش افروخته(جهنم) آماده ساختيم.
پس پائین‌ترین آسمانها، آسمان دنیاست که الله آنرا از هرگونه نفوذی حفظ نموده است؛ البته در این آیه الله تصور می نماید که شهاب سنگ همان ستارگان پرتاب شده هستند.
در زبان عربی به هر چیزی که بخواهد در مکانی که جایگاهش نیست وارد شود شیطان می‌گویند؛ این شیطانها چه انس باشند و چه جن.
محمد از قول خدایش می‌گوید که الله آسمان را از هرگونه تعدی حفظ نموده است:
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/7) و (آسمان را) از هرگونه شیطان سرکشی نگه داشتیم.
قرآن بیان می‌نماید که ما آسمان دنیا (پائین) را علاوه بر اینکه با ستارگان تزئین نمودیم، آن را از هرگونه نفوذی در امان نگه داشتیم؛ پس کسی توانائی نفوذ در این آسمان را ندارد.
اما مکان خورشید و ماه:
از دید اسلام الله، خدای مسلمانان، آسمان را به صورت 7 طبق آفرید:
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده؟
او ماه و خورشید دورتر از ستارگان و در میان این طبقات قرار دارند:
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15 ) و ماه را در ميان آنها(طبقات آسمانها) مايه روشنائی و خورشيد را چراغ فروزانی قرار داد.
پس ماه و خورشید در میان این طبقات هستند نه در طبقه‌ای که سایر ستارگان قرار دارند؛ بنابراین برای رفتن به ماه و خورشید باید از تمام ستارگان جهان گذر نمود و صد البته از دید الله چنین امکان وجود ندارد، زیرا الله آسمان را کاملا از هر گونه نفوذ شیطانها حفظ نموده است.

۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

شوربختی از آن بالاتر نیست که در آن سرزمین خجسته، سرزمین پاکان و آزادگان که در آن دروغ همسان خشک سالی زشت و منفور بود، اینک دروغ اسلامی حکم فرمایی میکند و آزادگی جرم است، و نیرنگ و فریب….سکه رایج روزگار, و ما تماشاچی!


فیلم سنگسار انسانهای بیگناه بدستور خدایی بنام الله! (و اینگونه اسلام مغز انسان را تبدیل به پهن میکند!!!)



بسیاری از مسلمانان بنا به دلایل مختلف از جمله مدرن و امروزی و انسانی نشان دادن دین اسلام, منکر وجود حکم سنگسار در اسلام می شوند. غافل از اینکه بنابر روایات متعدد , خود محمد رواج دهنده و اعمال کننده سنگسار بوده است.

نبود آیه ای در قرآن که سنگسار را تعریف یا توصیه کند, به مدرکی تبدیل شده برای اثبات ادعاهای این گروه از مسلمانان. اما اول نگاه می کنیم به نقل قول یکی از نزدیکترین افراد به محمد یعنی عایشه.

از عایشه نقل شده است:
وقتی آیات مربوط به سنگسار نازل شده بودند، آنها را بر روی کاغذی نوشته بودند و زیر بالین من قرار داشت. بعد از وفات پیغمبر، درحالی که ما مشغول به سوگواری برای پیغمبر بودیم یک بز آن قطعه کاغذ را خورد.

(نکته جالب در اینجا و با توجه به این نقل قول این است که آیا محمد از فرمان الله سرپیچی می کرده است؟ اگر واقعا الله قرآن را بر محمد نازل کرده است, پس چرا این آیه را مخفی کرده بود و در قرآن درج نکرده است؟ )

و شاید به خاطر اثبات حرفهای عایشه عمربن خطاب در جایی نقل می کند که :

ما در کتاب قرآن که به حق بر محمد نازل شده آیه سنگسار را خواندیم و فهمیدیم . محمد سنگسار کرد و ما هم کردیم.

جابر بن عبدالله نیز نقل کرده است که: رسول الله فردی از بنو اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد.

عبدالله بن عمر نیز روایت می‌کند: یک یهودی زن و مردی را از میان خودشان آورد که با هم رابطه نامشروع داشتند. پیامبر اسلام دستور داد این ۲ را در نزدیک قبرستان مسجد سنگسار کنند. الشیبانی روایت می‌کند من از عبدلله ابن ابوجعفر پرسیدم : آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام می‌داد؟ ، پاسخ داد بلی، پرسیدم قبل از نزول سوره نور، یا بعد از آن، گفت نمیدانم. الشعبی روایت می‌کند بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت من او را طبق سنت رسول الله سنگسار کردم.

اما حکایت این سوره نور چیست؟ در آیات 11 و 12 این سوره مطلبی مربوط عایشه و گمانه زنی در مورد خیانت او به محمد است.
در ترجمه عربی آیه 11 و 12 سوره نور چنین می خوانیم که:
همانا کسانی که آن تهمت عظیم را (دربارهٔ یکی از زنان پیامبر) به میان آوردند، دسته‌ای از شما بودند. آن تهمت را برای خود شر مپندارید، بلکه آن برای شما خیر و مصلحت است. بر عهدهٔ هر فردی از آنها سهمی از گناه است، و آن که بخش عمدهٔ آن دروغ سازی را بر عهده داشته عذابی بزرگ دارد* چرا هنگامی که آن (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان مومن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: این تهمتی آشکار است؟».

خلاصه داستان به نقل اهل سنت این است که عایشه یکی از همسران پیامبر هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه (جنگهایی که محمد شخصا در آن شرکت داشت)، در یکی از منزلها برای قضای حاجت داخل جنگلی شد، در آنجا طوق (روبند) او به زمین افتاد و مدتی دنبال آن می‌گشت و در نتیجه از قافله باز ماند و توسط صفوان که از دنبال قافله برای جمع آوری از راه ماندگان حرکت می‌کرد، با تأخیر وارد مدینه شد. به دنبال این حادثه منافقین تهمتهایی را علیه همسر پیامبر شایع کردند.

حالا آیا این آیه سنگسار را محمد بعد از اتفاق بالا نوشته است؟ و از ترس اینکه مجبور نشود طبق این آیه عایشه یا دیگر زنان خود را سنگسار کند , آن را در قرآن درج نکرده است. در کل در اینکه محمد خودش سنگسار می کرده شکی نیست و تعداد زیاد نقل قول و روایت و حدیث که در کتابهای معتبر اسلامی درج شده , همگی دلیل بر اجرای این عمل وحشیانه توسط محمد و سپس بعد از او توسط دیگران بزرگان این آیین است