۱۳۹۳ آذر ۹, یکشنبه

توافق نامه میان سلمان فارسی با محمد تازی (زنده یاد فرود فولادوند)



که در کتاب (الدرجات الرفیه ؛ صفحهات ۲۰۶و ۲۰۷) و (الکامل) و در بسیاری از مستندات تاریخی هم اشاره شده است .
سلمان در این توافقنامه برای خانواده خود تامین گرفته که در امنیت کامل باشند ،
در این قرداد محمد نوشته که :هر کسی از مرد مومن و یا زن مومنه که این نامه من بر او خوانده شود ، بر اوست که این خانواده سلمان را حفظ کند و گرامی بدارد و طبرعه کند هر گونه گناهی که دارند ، متعرض نشوید حتی به چیزی که اینان کراهت دارند و جز ناسیه را هم از اینان بر داشتم و خراج و خمس را هم نباید بدهند
و ده به یکی که بر دیگر دارایها هست را هم خانواده سلمان نباید بدهد و نه تنها این موارد نباید بدهند بلکه اگر چیزی از شما خواستند باید بدهید ، اگر از شما یاری خواستند یاریشان دهید و حتی اگر خواستند مستأجر شما شوند اجاره دهید و اگر خواستند ملکی را به شما اجاره دهند از آنها اجاره بگیرید و مهمتر اینکه حتی اگر به شما بی ادبی کردند و به شما بد گفتند ببخشید آن خانواده را و اگر به آنان بی ادبی شد جلوی آن را بگیرید ؛ و بر شماست که به یکایک خانواده سلمان از بیت المال مسلمانان در ماه رجب ۱۰۰ حله پرداخت کنید و ۱۰۰ حله هم در عید اظها و در ماهای دیگر هم ۱۰۰ تا زیرا سلمان این را از ما طلب دارد .
محمد تازی در خاتمه اين قرار داد او را «اندرز گوی» خود ميخواند. حال اين پرسش بسيار مهم پيش ميآيد که محمد تازی که پيغمبر الله بوده و «اندرزها» را از الله تازی، که به گفته او خالق جهان است، ميگرفته چه نيازی به اندرزهای يک انسان داشته که مخلوق الله او…

یک شیعه 12 اما می در شبانه روز دوبرابر یک مسلمان (سنی)دروغ میگوید!!!!



دین اسلام ومذ هب شیعه برپایه دروغ بنا نهاده شده است !
یک شیعه 12 اما می درنماز شبانه روزی خود دوبرابر یک مسلمان سنی دروغ میگوید همگان میدانند که داد ن گواهی در باره چیزی ، دیدن با چشم است ویا شنیدن با گوش . درزمان حال است یاگذشته؟ اگر برای زمان حال باشد بگونه ایست واگر برای گذشته باشد بگونه دیگر.

گوا هی دادن امروزه مسلمانان درنماز های خود با زبان تازیان در باره پیامبری(محمد خود خوانده رسول الله)که میگویند (اشهد و ا ن محمدا رسول الله) یعنی من گوا هی میدهم که محمد فرستاده الله است . این گوا هی بگونه ای گفته میشود که گوئی محمد زند ه و هم اکنون نیزرسول الله است . درحالی که او 1400 سال پیش از این مرد ه ودر جهان دیگر بسر میبرد .

پس آشکارادروغ میگویند . چنانچه نیازی باشد که بخواهند گوا هی درستی در باره این مرده تازی بد هند باید بگویند که ما از زبان دین دارا ن پیرو ا و وپدران ومادران خود شنید ه ایم که محمد نامی در عربستان می گفته است .من رسول الله هستم .

همچنین است درباره شیعیان که پس از گفتن(اشهد وا ن محمدا رسول الله) می گویند(اشهد و ا ن علیا ولی الله) که اینان دوبار به دروغ گوا هی مید هند . یکبار درباره محمد وبار دوم درباره علی که اونیز کشته شد واینک در جهان دیگر است .

با این گوا هی نا درست ونا بجا ی یک ایرا نی که بن مایه ای در دست ندارد تادریابد درگذشته هم آن دوتازیرسول ویا ولی بوده اند . نا آگا هانه همه تبهکاریها وگردنه بندیها . کشتار وتاراج این دوتازی آمده درکلام الله را به گردن الله =(حجر الاسود) لال بی زبان می بندد .

گناه شیعیان چند برابر میشود آنگاه که علی را ولی الله هم میگویند . بی آنکه چم ولی را که معنی( سر پرست) مید هد دریابند وبدانند که آیا علی سر پرست بر الله است ویا از سوی الله سرپرست بر مردم ؟ که هردوگونه آن نادرست است .

اگر علی را ، ولی بر الله ، یعنی سرپرست او بدا نند که پذیرفته ا ند ، الله یتیم است و نیاز به سرپرستی علی دارد . اگر علی را از سوی الله ولی بر مردم بدانند که کار را خرابتر کرده . برای الله همکار ویاری دهنده تراشیده اند که اینهم با یگانگی الله جور در نمی آید .

چنانچه اینان جهان واپسین آمده در کلام الله را باور داشته باشند ودر چنان روزی برای پاسخگوئی دربرابرالله قراربگیرند که بیگمان محمد وعلی هم فرا خوا نده خواهند شد . اگر الله از مسلمانان وشیعیان بپرسد که شما ها برابرکدام بن مایه استوار شبانه روزی هفده بار دولا راست شدید وهمچون مگس ها وز وز کنان آرامش مرا بازبان تازیان بر هم زدید ونابخردانه گواهی دادید که این محمد رسول الله است وآن علی ولی الله .؟

کی از زبان من در این باره چیزی شنیده بودید که من منکر آن شده بودم وشما داشتید یاد آوری میکردید تا از یاد نبرم ؟

در حالی برابر سوره هشتم(انفال) وسوره نهم(توبه) وسوره های دیگر من اینها را راهزن ودزد سر گردنه شناخته ام که کاروانیان بیگناه را کشته ومال شان را ربوده ومرا هم بد نام کرده اند که همراه شان بوده ام ودست به هزاران تبهکاری دیگرهم بنام من زده اند .

چگونه کشتار گران و را هزنان شناخته شده درکلام الله میتوانند رسول الله و ولی الله هم باشند ؟ که شما ها در همه زمان کور کورانه گواهی دروغین داده اید . ؟

مگر من از شما گوا هی خواسته بودم که نا بخردانه دست به این زشتکاری زد ه اید ؟ من چه نیازی به فرستادن رسول دارم آنهم نزد کسانی که زبان یکدیگررا درنمی یابند .

اگر هم کسی رابه رسالت بفرستم چه نیازی به گوا هی دیگران دارد که شما ها به دروغ برای من نه تنها رسول که ولی الله هم برگزیده اید؟ مگر من صغیرم که غداره بندی را برای من سرپرست تراشیده اید؟ در برابر این سخنان الله ما چه پاسخ پذیرفتنی داریم ؟

اگربگوئیم که ما گنا هکار نیستیم . محمد وعلی خودشان به ما آموخته اند ، آنها لال که نیستند خواهند گفت اینها دروغ میگویند ومارا بد نام میکنند . زیرا بگوا هی عزرائیل 1400سال پیش از این ما مرده ایم وسرگردان . کی ودر کجا مارا دیده اند . چگونه باماسخن گفته اند ؟ نه ما فارسی میدانیم ونه آنها عربی .دروغ می بافند .

در این هنگام ناگزیر باید اعتراف کنیم که آنها درست میگویند ما یکدیگر را ندیده ونمی شناسیم . این دروغهارا دین دار نمایان بهره بردار از نام آنان بر پدران و مادران ما آموختند وما هم از آنان فرا گرفتیم . .دیگر جای کوچکترین دودلی نیست که گنا هکاریم .آنگاه الله به نگهبانان شگنجه گاه خود(دوزخ) فرمان مید هد تا ما را در کنار دین دار نمایان گمراه گر و پدران ومادران فریب خورده ما به ژرفای آتش سوزان سر گون نمایند .

براستی آیا خرد مندانه است که منش و والائی ایرانی خودرا این چنین نا بخردانه با استخوان پرستی تازیان بیا بان گرد . آنهم کشتارگر نیاکان ونابوکننده تاریخ وفرهنگ ما دکش کنیم ودر نیابیم که چه میکنیم وچه می اندیشیم وخودرا ایرانی وباز مانده ای از کورش وداریوش هم بدانیم ؟

با همدیگر جزوه کوچک قانون اساسی نظام ولایت وقیح در ایران را باز می کنیم(جايگاه زن در اسلام:جائی ميان بيضه های چپ و راست يک مرد)


خوب دوستان با همدیگر جزوه کوچک قانون اساسی نظام ولایت فقیه در ایران را باز می کنیم تا با قوانین اسلامی بیشتر آشنا بشیم! البته به نظر من اگر از اون به جای کتاب جوک استفاده کنیم بهتره ! قبل از شروع کار قانون مجازات اسلامی در ماده 297 را عینا مرور می کنیم .
ماده 297 : دیه ، قتل مرد مسلمان یکی از امور ششگانه زیر است که قاتل در انتخاب هر یک از آنها مخیر(دارای اختیار) است .
1_ یکصد شتر سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
2_ دویست گاو سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
3_ یک هزار گوسفند سالم و بدون عیب که خیلی لاغر نباشد .
4_ دویست لباس سالم و بدون عیب از حله های یمن .
5_ یک هزار دینار مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر دینار یک مثقال شرعی طلا به وزن 18 نخود است .
6_ ده هزار درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن 6/12 نخود نقره باشد .
در ادامه مقدار طلای مندرج در بالا را بر حسب گرم ، بر حسب سکه پهلوی و بر حسب انس محاسبه میکنیم .
هر 18 نخود معادل 48/3 گرم میباشد .( هر مثقال 24 نخودی 64/4 گرم است .) پس هزار سکه 18 نخودی طلا میشود 3480 گرم طلای خالص . وزن هر سکه طلای پهلوی 13598/ 8 گرم است که 322382/7 گرم طلای خالص دارد . با تقسیم مقدار طلای خالص موجود در هزار سکه طلای فرض بر مقدار طلای خالصی که در هر سکه طلای پهلوی وجود دارد ، میتوان تعداد سکه طلای پهلوی را محاسبه کرد .
میزان این دیه بر حسب انس به شرح زیر است .
تقریبا 112 انس ً 1/31 گرم ( مقدار هر انس ) 3480 گرم وزن کل طلای خالص با توجه به مقدار انس طلای دیه ، میتوان مبلغ آن را در بازار لندن و به نرخ بین اللمل نیز حساب کرد . به طوریکه خواهیم دید ارزش جان یک زن در نظام اسلامی ، نصف این مقدار و ارزش بیضه چپ مرد دو سوم این مقدار میاشد . یعنی ارزش بیضه چپ مرد بیش از 79 سکه طلای پهلوی ( 580 گرم طلا ) از ارزش جان یک زن بیشتر است !
یکی از خنده دارترین و در عین حال ناراحت کننده ترین اصول نام برده ماده 435 آن قانون ، به شرح زیر میباشد .
ماده 435 _ قطع دو بیضه دفعتا دیه کامل و قطع بیضه چپ دو ثلث دیه و قطع بیضیه راست ، ثلث دیه را دارد .
تبصره : فرقی در حکم مزبور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ . معلول و سالم و مانند آن نیست .
به این ترتیب در صورت مقایسه ارزش بیضیه چپ مرد با ارزش جان یک زن که دیه آن نصف دیه کامل میباشد متوجه میشویم که فقط ارزش بیضه چپ مرد به میزان یک ششم از ارزش تمام جان یک زن گرانتر است !
غالبا تاکنون در هنگام خواندن این ماده ، این مسئله مطرح می گردید که اگر فرضا یک زن و مرد به دعوا و مشاجره بپردازند و زن به نحوی به بیضه چپ مرد آسیب وارد کند ، مرد میتواند با خیال راحت زن را به قتل برساند و بعد از بازماندگان مقتوله تفاوت دیه بیضه چپ خود را مطالبه کند ! از این طریق حتی چند میلیون هم طلب کار می شود
اما هیچکس نمیتواند تصور نماید که این فرضیه غیر محتمل ، روزی در عالم واقع صورت حقیقی به خود گیرد و تحقق یابد و زنی که به تخم آخوند ، آسیب رسانده است توسط خدای ماده روی زمین به قتل برسد ! این واقعه در ارتباط با یکی از بدبختیهای بسیار بزرگی است که بر جامعه ایران تحمیل گردیده و از نظر آخوندها موهبتی بزرگ محسوب میشد ، و آن جنگ خانمان سوز ایران و عراق است .
در جریان این جنگ هزاران زن جوان که شوهرانشان در جبهه ها کشته شده بودند برای در یافت جیره ارزنده و استفاده از دهها نوع مزایا و امتیاز از جیب مردم ایران مجبور شدند که به سوی بنیاد شهید روی آورند و از این طریق هر یک از نمایندگان خدا توانستند به هر میزان که میتوانستند این زنان و دخترا را صیغه کرده و تصاحب کنند . بهانه آخوندها هم این بود که این زنان جوان هستند و احتیاج به مرد دارند و اگر آخوند نیاز طبیعی آنها را برآورده نکند ، گناهی عظیم مرتکب خواهند شد ! چرا که موجب رواج فحشا میشود .
تعداد این زنان بیوه و نیازمندان به قدری زیاد بود که مجبور شدند در تهران جنده خانه به اسم خانه های عفاف و بنیاد ازدواج تشکیل داده و به نحوی کاملا مشروع نیازهای جنسی امت اسلام را برطرف سازند ! گفته میشود یکی از آخوندان متنفذ و وابسته به بنیاد شهید که جهت حمل سهمیه خانواده شهدا به مکه ، جرو رهبران گروه بوده ، به یکی از صیغه های زیبای خود بیش از دیگران علاقه داشته و به همین جهت تاکنون و بارها این صیغه را جزو خدمه گروه و با پرداخت مخارج بنیاد شهید به مکه برده است.
این زن ، یک دختر زیبا از شوهر شهید خود داشته که بیست و یک ساله بود . این دختر که حاج آقا را به جای پدر خود میشناخته ، مدتی متوجه شده بود که بوسه های حاج آقا یا پدرش دیگر مانند گذشته نیست و از احساس پدری خارج شده است . وی چندین مرتبه این موضوع را به مادر خود گفته بود ، ولی مادرش باور نکرده بود .
حاج آقا در رابطه با کارهای دفتری بنیاد شهید از دخترش کمک میخواهد .یک روز صبح که حاج آقا و دختر خوانده اش در اتاقی مشغول کار بوده اند ، حاج آقا به دربان مسجد میگوید که درب مسجد را ببندد و دیگر کسی را در آن روز راه ندهد تا همه دفاتر و مدارک مرتب شوند . بعد حاج آفا وارد اتاق کار شده و درب را از داخل قفل میکند و به زور در صدد تجاوز به دخترش بر میآید و دختر هم با لگدی جانانه به میان پاهای حاج آقا کوبیده و با سرعت خود را به تراس رسانده و با گریه و فریاد دربان مسجد و مردم را به کمک طلبیده است .
معمولا اغلب مساجد در صبحها درهایشان را میبندند و کسی جز دربان و احیانا اعضای خانواده وی در آنجا نیست . به همین جهت جز سرایدار کسی در آنجا نیست تا به دختر کمک کند . دختر با التماس و خواهش از دربان درخواست کمک میکرده است . اما دربان در همان لحظه حاج آقا را میبیند که با حال زار و بدون عبا و عمامه ، در حالیکه دست راستش را در میان پاهای خود قرار داده بود از پشت سر دختر پیدا شد و با سرعت پاهای دختر را از زمین بلند کرده و او را با سراز ارتفاع به حیاط مسجد پرتاب میکند .
کمی بعد جسد بیجان دختر را همراه با حاج آقای رنگ پریده که ظاهرا و یا واقعا فریادش از درد به هوا بلند بوده و مرتب با قسم به خدایش خود را بی گناه معرفی میکرده ، با تاکسی به بیمارستان خاتم الانبیا انتقال داده میشوند .
بلافاصله دستگاهای امنییتی مشغول تحقیق میشوند و به چند نفری که کمابیش موضوع را فهمیده بودند دستور میدهند تا یک کلمه از این ماجرا به کسی چیزی نگویند و با افزودن مبلغی بر سهمیه مادر دختر از بنیاد شهید و تهدید مادر از او میخواهند تا هیچ شکایتی از حاج آقا مطرح نکند .
بعد از چند روز ماموران امنیتی پرونده بیماری حاج آقا را همراه خود او از بیمارستان خارج میکنند و با اینکه کسی از حاج آقا شکایتی نکرده بود، اما با وجود یک شاهد عینی در هنگام وقوع قتل در مسجد و چند نفر مطلع از جریان امر ( مادر دختر ، راننده تاکسی و…..) مصلحت در آن میبینند تا دادگاه ویژه روحانیت به یک درخواست رسیدگی کند !
در جریان این تصمیم دادگاه ویژه روحانیت در شرح حادثه حاج آقا اعلام میکند که : مقتوله همواره از این که مادرش صیغه من بوده ، ابراز ناخرسندی میکرده و در آن روز از من خواست که صیغه مادرش را پس بدهم . چون من این درخواست را قبول نکردم لذا بین ما مشاجره رخ داد و بعد هم دختر با گفتن این جمله که : حالا که مادرم را طلاق نمیدهی ، من هم کاری میکنم تا دیگر نتوانی کاری انجام دهی و با لگد چند بار محکم به میان پای من زده و بعد برای اینکه آبروی مرا بریزد به جلوی تراس رفته و همانطور که زلیخای گناهکار به یوسف بی گناه تهمت زد ، او هم با فریاد من بی گناه را گناهکار قلمدادکرده است .
من هم در حالیکه از شدت درد به خوب میپیچیدم و از طرفی آبروی اسلام را در خطر دیدم ، خواستم تا او را از این کار بازدارم اما نمیدانم چطور شد که دختر خودش به صحن مسجد سقوط کرد !
سرانجام دادگاه ویژه روحانیت با توجه به موافقت خود حاج آقا در مورد پرداخت دیه قتل ، او را ملزم ساخته است که دیه کامل یک زن را به مادر دختر پرداخت کند . ولی با توجه به گواهی بیمارستان و پزشکی قانونی مبنی بر اینکه بیضه چپ حاج آقا معیوب شده ؛ مادر دختر محکوم شد تا دیه بیضه چپ حاج آقا را به حاجی پرداخت کند ! اما حاج آقا از حق خدایی خود صرفنظر کرد و به دادگاه اطلاع داد که این مبلغ را به مادر دختر میبخشد !
یک نتیجه گیری جالب این می شه:

جايگاه زن در اسلام:

جائی ميان بيضه های چپ و راست يک مرد
نکته عجیب دیگر این است که فرق بیضه چپ با راست آقایان چیست

که دیه چپیه 2 برابر راستیه است! شما می دونید؟

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

آیا این جمله از مسلمانان درست است؟«من احادیث را قبول ندارم، اسلام یعنی فقط قرآن»


حدیث دومین منبع دریافت حقایق در مورد اسلام است. روش دریافت حقایق، مثلا در مورد موارد حقوقی/قضایی اینگونه است که در هر مورد ابتدا به قرآن یعنی اولین منبع اسلام مراجعه میشود، و اگر قرآن پاسخگوی مسئله نبود سپس به حدیث مراجعه میشود و بعد از آن به نظرات قضات بزرگ و قضات پیشین و آرای فقها ارجاع میشود.

گروهی از اسلامگرایان، اخیراً احادیث را کلا باطل میدانند و به دلیل مطالب وحشیانه و احمقانه ای که در احادیث به پیامبر اسلام نسبت داده شده است، آنرا اساساً دروغ میشمارند، و میگویند تنها قرآن مرجع اسلام است، به این سفسطه این دسته از اسلامگرایان در نوشتاری با فرنام «من احادیث را قبول ندارم، اسلام یعنی فقط قرآن» پاسخ داده شده است.

در سوره ماده گوساله (بقره) آیه 129 میخوانیم که:

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ.

ای پروردگار ما ، از ميانشان پيامبری بر آنها مبعوث گردان تا آيات ، تورا برايشان بخواند و به آنها کتاب و حکمت بياموزد و آنها را پاکيزه سازد و تو پيروزمند و حکيم هستی.

لذا از نظر قرآن پیامبران در کنار کتاب که به مردم می آموزند به آنها حکمت نیز می آموزند، در مورد اسلام کتاب، قرآن است، اما حکمت چیست؟ حکمتی که پیامبر به مردم آموخته است، تنها در حدیث یافت میشود.

حدیث در لغت به معنی گفتار است اما در اصطلاح فقهی به گفته های پیامبر (یا در مورد تشیع امام) گفته میشود. احادیث نشان میدهند که پیامبر کاری را کرده است و یا دستوری در مورد مسئله ای داده است. همچنین اگر پیامبر در مقابل انجام کاری سکوت کرده باشد، با سکوت و عدم اعتراض خود آن کار را تایید کرده است و لذا آنکار از نظر فقهای اسلامی، مورد تایید پیامبر و در نتیجه اسلامی به شمار میرود.

شیعیان چهار کتاب حدیث را معتبر میشناسند و این چهار کتاب منابع دست اول حدیث حساب میشوند. این چهار کتاب که به «کتب امهات شیعه» (کتابهای مادر شیعه) معروفند از این قرارند.

اصول کافی – نوشته ابو جعفر محمد کلینی

من لایحضره الفقیه – نوشته ابن بابویه شیخ صدوق

تهذیب الاحکام – نوشته تالیف شیخ صدوق

استبصار – نوشته شیخ صدوق

اهل تسنن نیز برای خود 6 کتاب را صحیح مینامند و آنها را منابع معتبر حدیث میشمرند.

بخاری

مسلم

سنن ابوداوود

ترمدری

ابن مانجه

نسائی

از آنجا که اکثریت مسلمانان را اهل تسنن تشکیل میدهند و دیدگاه تشیع در مورد تاریخ اسلام از نظر اکثر اسلامشناسان در سطح دانشگاهی قابل قبول نیستند، کتابهای اهل تسنن اساساً از اعتبار بیشتری برخوردار هستند و بويژه کتاب صحیح بخاری از معتبر ترین کتابهای مرجع در مورد تاریخ اسلام است و مورد توجه و استناد تمامی محققان از جمله محققان شیعه و سکولار است. در میان کتابهای شیعه نیز اصول کافی معتبر ترین و اصلی ترین منبع حساب میشود.

احادیث موجود در این کتابها با اینکه از میان انبوهی از احادیث دیگر انتخاب شده اند اما بازهم برخی از آنها بسیار مضحک و نابخردانه هستند، گروهی از مسلمانان روی صحت و درستی این احادیث و اینکه این احادیث واقعا از پیامبر اسلام یا سایرین نقل شده اند، تعصب میورزند و گروهی دیگر تعصب چندانی روی این قضیه ندارند.

برای بررسی صحت و درستی یک حدیث روشها و علومی در طول تاریخ پدید آمده است که بر اساس آنها حدیث شناشان احادیث را بر اساس میزان اعتبار آنها به دسته بندیهای مختلفی تقسیم میکنند و مکاتب فکری مختلف اسلامی در این زمینه روش و متد خود را دارند.

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

آیا معنی جمله زشت ( النکاح سنتی ) را میدانید!!!!!(حالا هی برید محضر عقد کنید)


آیا شما با همسرتان « نکاح » می کنید و یا پیمان زناشویی دائم می بندید؟

بیش از 1400 سال از تازش ویرانگر تازیان به کشور و فرهنگ ما میگذرد، هنوز ما به اداب و رسوم خرافی انها الوده بوده و نااگاهانه بدون اینکه توجه داشته باشیم در انجام بسیاری از مراسم خانوادگی و اجتماعی خود، مفاهیمی را به زبان تازی در مغز وارد و به زبان می اوریم که فرهنگ و ادب ما هیچگاه به ما اجازه نخواهد داد، انها را به زبان فارسی بر زبان جاری سازیم.

بدیهی است که تازش دوم تازیگری که با شورش اخوندیسم در کشور ما اغاز شد، ادامه این کار را توان تازه ای بخشید و وجود اختناق و ستمدینی در داخل کشور به هم میهنان ما اجازه نمیدهد تا به گندزدایی فرهنگ تابناک ایرانی از تازش زبانها و فرهنگهای خارجی بپردازد، ولی ما افرادی نیز که در کشورهای ازاد بسر میبریم نیز هیچگاه بر ان نشده ایم که در این راه گامی برداشته و همچنان چشمهای خود را به روی واقعیت بسته نگهداشته و به تفاله های اخوندهایی که از کشور خارج شده اند، اجازه میدهیم، با اجرای برخی از اداب و رسوم زندگی ما به زبان تازی، همچنان ما را به زندان تاریک خرافات و نادانی ها دربند نگهدارند. یکی از نمونه های بارز این فراخواست (ادعا)، اجرای مراسم ازدواج است.

در هنگام ازدواج باید عروس بگوید :

« انکحتک و زوجتک نفسی الی صداق المعلوم »

مفهوم و ترجمه فارسی این جمله انست که من خود را در برابر مقدار معینی پول به گاییدن میدهم، طرف مقابل باید بگوید : « قبلتو » یعنی پذیرش میکنم گایش را. پیشنهاد نخست را ایجاب و پذیرش را قبول میکنتم.

بدیهی است که ترتیب ایجاب و قبول و پس و پیش شدن ان مانعی ندارد. شما خواننده گرانقدر، به یقین از واژه « گاییدن » و همچین از اینکه ما این وژه را به کار بردیم، ناراحت و شرمگین شده اید. هرگاه چنین است به دنباله نوشتار توجه بفرمایید :

واژه «انکحتک» از ریشه «نکاح» و «نکاح» گرفته شده است. هرگاه مفهوم و ترجمه واژه «نکاح» را از فرهنگهای گوناگون برایتان نقل میکریدم ممکن بود این گمان برایتان ایجاد شود که ما در نقل مطلب تحریف و تصرف به عمل اورده ایم. از اینرو ما برای اثبات ادعای خود درباره مفهوم واژه «نکاح» به نقل تصویر تعریف و تفسیری که هشت فرهنگ بسیار مشهور و معتبر عربی به عربی،انگلیسی به عربی، عربی به انگلیسی و فارسی به فارسی کرده اند، میپردازیم :

نکاح به چه معنی است؟؟
فرهنگ لغت عربی به عربی ؛ « التوقیف علی مهمات التعاریف » تالیف شیخ الامام، عبدالروف بن مناری، در صفحه 330 واژه «نکاح» را چنین تعریف و تفسیر کرده است :

النکاح : ایلاج ذکر فی فرج لیصیر یذلک کالشی الواحد

فرهنگ لغت عربی به عربی « التعریفات » تالیف علامه علی بن محمد بن الجرجانی، در صفحه 255 واژه «نکاح متعه» را چنین تعریف کرده است :

نکاح المتعه : وهو ان یقول الرجل لامراته خذی هذه العشره امتع یک مده معلومه فقبلته

فرهنگ لغت انگلیسی به عربی « AnEnglish Arabic Lexicon » تالیف « George Badger » در صفحه 183 درباره مفهوم واژه « Copulation » در زبان عربی چنین نوشته است :

تناکح – جامع : Sexually copulate, V.L To unite

فرهنگ عربی به انگلیسی « قاموس اللجه المصریه » تالیف سقراط سیبرو در صفحه 614، واژه نکاح را چنین معنی کرده است :

منکوح : To copulate, mankah(jikah), Mankoh copulate

(ینکح)، نکح، نکاح : Copulation, niah

و اما در فرهنگ مشهور و معتبر دهخدا در جلد «ن» صفحه 270 واژه نکاح را ضمن معانی «بغل خوابی» و در صفحه 721 همان جلد «نکاح متعه» را از فرهنگ منتهی الارب براداشت کرده و انرا اشکارا « گاییدن » معنی کرده و فرهنگهای لغت «تاج المصادر» و «زوزنی» واژه نکاح را «جماع کردن» تعریف کرده اند.

ما براستی از ترجمه کردن این تعریفات به زبان فارسی شرم داریم و به همان دلیل نیز از ترجمه فرهنگهای عربی بالا به زبان فارسی خودداری میکنیم و تنها به چند نکته اشاره مینماییم : یکی اینکه واژه « Copulation » در زبان انگلیس، نکاح، جماع کردن در زبان عربی و گاییدن در زبان فارسی، همه دارای یک مفهوم میباشند. دیگر اینکه کلمات بکار رفته در فرهنگ «التوقیف علی مهمات التعاریف» دارای ترجمه زیر میباسد :

ایلاج = وارد کردن ؛ ذکر = الت تناسلی مرد ؛ فی = در ؛ فرج = الت تناسلی زن ؛ لیصر = برای اینکه بشود ، کالشی الواحد = یک جسم واحد

وارد کردن الت تناسلی مرد در الت تناسلی زن برای اینکه یک جسم واحد بشود.

ترجمه فارسی تعریف «نکاح متعه» در فرهنگ «التعریفات» نیز بدین شرح است :

« نکاح متعه یعنی اینکه مرد به زنی بگوید، این پول را بگیر و برای مدت معینی خود را در اختیار من بگذار.»

همچنین معنی جمله زشت « النکاح سنتی » یعنی « گاییدن سنت من است. »

اکنون ما از هم میهنان گرانقدر پرسش میکنیم، ایا درست است که ارباب دانش، خرد، ادب، فرهنگ و سایر افراد اگاه ساکت بمانند و اجازه دهند، این واژه ها و عبارت رکیک که به فرهنگ و ادب ما ایرانیان تازش کرده و اینچنین انها را دگردیس نموده، کماکان در فرهنگ ما باقی بماند؟ ایا این وطیفه هر ایرانی روشنگر و میهن خواهی نیست که از هم میهنانش درخواست کند، نگذارند افراد شیخ صفت، عمامه نهاد و مفتخور در جشن و شادی پیوند زناشویی انها چنین مفاهیم زشت و رکیکی را به زبانی که ما معنی و مفهومش را نمیفهمیم برایمان بخوانند و برابر ان مبلغ قابل توجهی پول ستایی کنند؟
آیا این شایسته یک بانوی ایرانی است که در هنگام پیمان زناشویی اعتراف کند که به نکاح با ان همه مفاهیم زشتی که دارد و در بالا شرح دادیم تن در میدهد تا در برابر ان «صداق المعلوم» یعنی مبلغ معینی پول کسب کند و نه اینکه یک زندگی زناشویی و خانوادگی خجسته و سعادت فرجامی را با همسرش اغاز نماید؟
نکته دیگر اینکه اخوندهای داخل کشور و خرده اخوندهای خارج از کشور برای پول ستایی و گرم نگهداشتن تنور مفتخوریهای خود میگویند، عقد ازدواج باید اسلامی و بوسیله اخوند انجام گیرد. بدیهی است که عمل زناشویی که پیوند دیدن زن و مرد بوده و زن و مرد در هنگام پیمان زناشویی باید نسبت به یکدیگر تعهد کنند که یک زندگی مشترک و سعادت فرجام را اغاز و تا پایان عمر ادامه دهند و نه اینکه بر پایه مفهوم عباراتی که اخوندها و خرده اخوندها به زبان تازی میخوانند، با یکدیگر به بغل خوابی و جماع بپردازند. بنابراین هر خرد و منطقی پذیرش میکند که ازدواج یک پدیده اجتماعی است نه دینی. هرگاه قرار بود، عمل ازدواج یک پدیده دینی بشمار اید، انوقت پیروان هر دینی، ثمره های ازدواج خود را شرعی و مشروع و ثمره های ازدواج سایر ادیان را غیر شرعی و نامشروع بشمار می اوردند و این امر سبب ایجاد شکاف و اختلاف پایه ای و دائمی بین پیروان مذاهب گوناگون و مشروعیت وجود انها میشد. تردید نیست که اگر هدف عبارت «عقد اسلامی» لزوم ذکر واژه های زشت و رکیک باشد که در هنگام خطبه پیمان زناشویی بوسیله ملاها خوانده میشود، بدیهی است که حتی هر مسلمان مومنی راضی خواهد شد دست کم در هنگام زناشویی، خطبه ازدواج او از ذکر واژه های رکیک، نازیبا و غیر ادبی یاد شده، خالی و پاک باشد.

۱۳۹۳ آذر ۴, سه‌شنبه

آیا من یک انسان اندیشمند و خردمندم؟


از آن لحظه با خرد و اندیشیدن با دست خویش وداع کردم که:
1- ندانسته و موروثی مسلمانم کردند!
2- در ادامه مذهب تشیع دوازده امامی را نخوانده و مطالعه نکرده باز دوباره موروثی پذیرفتم!
3- و در پایان به پیروان ولایت مطلقه ی فقیه چشم بسته پیوستم و با آن بیعت کردم!

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

آیا نام این بیماری را میدانید ؟

در هنگام وحی در گوشهای حضرت محمد ــ ص ـ زنگ به صدا در می آمد,چشمانش قرمز میشد و نفسش به تنگی می افتاد , در این زمان یا روی زمین می افتاد و یا اینکه دراز می کشید,
بدن مبارکش به شدت می لرزید و چشمانش باز می ماند.
کف از دهانش جاری میشد و به شدت عرق میکرد, بعضی وقتها در هنگام وحی همانند شتر خرناس میکشید.
(صحیح بخاری , جلد دوم ,فصل 16 , صفحه 254)

آیا میدانید چرا مردم عاقل جز برای شاشیدن به مساجد نمیروند؟!!!!!(باور کن حقیقت است)


امیدوارم با خواندن این متن حقیقی دیگه از ما توقع نداشته باشید که به اسلام احترام بگذاریم زیرا پیامبر اسلام هرگز به عقاید دیگران احترام نگذاشت!!!!!
و محمد بن احمد سنانى، و على بن أحمد بن موسى الدّقّاق روايت كرده‏اند، كه ابو العبّاس احمد بن يحيى بن زكرّياى قطّان ما را حديث كرد، و گفت كه عبد اللَّه بن حبيب ما را حديث كرد، و گفت: تميم بن بهلول ما را حديث كرد، از پدرش، از ابو الحسن عبدى، از سليمان بن مهران،

كه گفت: جعفر بن محمد عليهما السّلام را گفتم:

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله چند حجّ بجاى آورد؟

امام فرمود: بيست حجّ، و در هر حجّ به سرزمين «مأزمين» ميگذشت و پس در آنجا فرود مى‏آمد و ادرار ميكرد.

گفتم اى پسر رسول خدا، چرا در آنجا فرود مى‏آمد، و ادرار ميكرد؟

گفت: زيرا آنجا محلّى بود كه بتها در آن محلّ مورد عبادت واقع شدند، و آن سنگ كه هبل را از آن تراشيده‏اند از آنجا گرفته شده است‏.

منبع:من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى‏،‏ نشر صدوق، چ: اول‏،1367 ش‏.ج3،برگ:85.

رسول الله همین کارها را کرده که امروز مردم عاقل جز برای شاشیدن به مساجد نمیروند.

۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

آیا آیاتی که در قرآن تنها برای زیر شکم حضرت محمد نازل شده در جوامع امروزی کاربرد دارد؟


در تازی نامه آیاتی مشاهده میشود که نه تنها امروز در جامعه و برای مردم هیچ کارایی ندارد بلکه در زمان حضرت محمد هم تنها برای خود حضرت و درمورد یک مسئله خاص(شهوتش) نازل شده و کاربرد دیگری نداشته در زیر تعدادی از این آیات را میاوریم
(قران .آیه ۵۰ سوره احزاب) اى پيامبر، ما همسرانت را بر تو حلال داشتهايم، [يعنى] آنانى را كه مهرشان را دادهاى، و آنانى را كه خداوند از طريق فىء و غنيمت به تو بخشيده است، و ملك يمين تو هستند، و همچنين دختران عمويت و دختران عمهات و دختران دايىات، و دختران خالهات كه همراه با تو هجرت كردهاند، و نيز زن مؤمنى را كه خويشتن را به پيامبر ببخشد -به شرط آنكه پيامبر بخواهد او را به همسرى خود درآوردكه اين خاص تو و نه ساير مؤمنان است، خود به خوبى مىدانيم كه براى ايشان در مورد همسرانشان و ملك يمينه
ايشان چه چيزهايى مقرر داشتهايم، تا [در نهايت] براى تو محظورى نباشد، و خداوند آمرزگار مهربان است

(قران .آیه ۵۱ سوره احزاب) هر كدام از آنان [همسرانت] را كه مىخواهى از خود دور بدار و هر كدام را كه مىخواهى نزديك بدار، و نيز اگر هر يك از آنانى كه از ايشان كناره گرفتهاى جويا شوى، در همه حال، هيچ گناهى بر تو نيست، اين نزديكتر است به آنكه دل و ديدگانشان روشن شود، و اندوهگين نشوند و همگيشان به آنچه به آنان بخشيدهاى خشنود شوند، و خداوند مىداند كه در دلهاى شما چيست، و خداوند داناى بردبار است

(قران .آیه ۶ سوره احزاب) حضرت محمد، نسبت به سایر مومنان برتری خواهد داشت.
(قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)ى مؤمنان وارد حجرههاى پيامبر نشويد مگر آنكه به شما براى صرف طعامى اجازه داده شود، بىآنكه [بىتابانه] منتظر آمادهشدنش باشيد، ولى چون دعوت شديد، وارد شويد، و چون غذا خورديد، پراكنده شويد، و سرگرم سخنگويى نشويد، چرا كه اين كارتان پيامبر را رنج مىدهد و او از شما شرم مىكند [كه حقيقت را بگويد] ولى خداوند از گفتن حق، شرم نمىكند، و نيز هنگامى كه از همسران او [كالايى /] چيزى خواستيد، از پشت حجاب و حايلى آن را از ايشان بخواهيد، كه اين كارتان براى دلهاى شما و دلهاى ايشان پاكيزهتر است، و شما را نرسد كه پيامبر خدا را آزار برسانيد، و نيز نرسد كه هرگز پس از او با همسرانش ازدواج كنيد بىگمان اين كارتان از نظر خداوند سهمگين است

(قران .آیه ۳۳ سوره احزاب) زنان حضرت محمد،از زینتهای متداول دوران جاهلیت باید خودداری کنند.

. (قران .آیه ۳۰سوره احزاب) بگو اى زنان پيامبر هر كس از شما مرتكب كار ناشايست آشكار شود، عذاب او دوچندان مىشود و اين امر بر خداوند آسان است

سوره احزاب آیه٣١ اى زنان پيامبر شما همانند هيچ يك از زنان نيستيد [و برتر و مسؤولتريد]، اگر تقوا پيشه كنيد پس در سخن نرمى نكنيد كه فرد بيماردل به طمع [خام] افتد، و به نيكى [و سنجيدگى] سخن گوييد
تحریم آیات ١ تا ٥ اى پيامبر چرا در طلب خشنودى [بعضى از] همسرانت چيزى را كه خداوند بر تو حلال گردانده است، تحريم مىكنى؟ و خداوند [در همه حال] آمرزگار مهربان استمجادله ایه ١٢ : اى مؤمنان چون خواهيد كه با پيامبر راز گوييد، پيش از نجوايتان صدقهاى تقديم داريد اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است، اما اگر چيزى نيافتيد، بىگمان خداوند آمرزگار مهربان است

۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

توهین هایم را پذیرا باش!!


توهین هایم را پذیرا باش!!
یاد گرفته ام،

جانی بنامم، همای رحمتی که صدها اسیر را سر می برد،

یاد گرفته ام،

هوسباز بنامم، رسولی که دختر نه ساله را به بستر خویش می برد،

رسولی که زنان و دختران اسیران از شهوت او در امام نیستند،

یاد گرفته ام،

نسل کشی بنامم، جویهای خونی که گماشتگان رسولت در این سرزمین راه انداختند،

یاد گرفته ام:

خرافه بنامم، عقیده ای که با خرد انسان، در ستیز باشد،

یاد گرفته ام،

فریب و نیرنگ بنامم،

عقده بنامم ،

خرافه بنامم،

اعمال قدیسانی را که تاریخ مقدست از آنها لبریز است،

پست می دانم،

ضد انسان می دانم،

تجسم همه شر می دانم،

دینی که حکم ارتداد مرا به خاطر عقیده ام می دهد،

دینی که خونم را به دلیل ارتدادم حلال می داند،

اگر باورهای من توهین به عقیده توست ،

توهین هایم را پذیرا باش،

به کتاب مقدسی که ناباورانش را خوک و بوزینه لقب می دهد،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را سگانی می داند که عوعو می کنند،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را مسخره می کند،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که ناباورانش را خرانی وحشی لقب می دهد،

توهین هایم را پذیرا باش،

به خدایی که به صورت ناباروانش تف می اندازد،

آری،

توهین هایم را پذیرا باش.

امام صادق متخصص در زمینه سکسولوژی!!!!!!!!



« هركسي كه ازدواج موقت كند و بعد غسل كند، از هر قطره‌اي كه از آب غسل او مي‌چكد، خداوند، هفتاد ملك ( فرشته ) را خلق مي‌نمايد كه تا روز قيامت، براي او طلب آمرزش و بخشش نمايند و تا روز قيامت، بركسي كه از اين عمل دوري كند، لعنت مي‌فرستد ».
(وسائل الشيعه . جلد 14 . صفحه 444)

يعني با هربار غسل‌كردن، اگر فرض كنيم كه تنها يك ليتر آب به‌صورتِ قطره از بدن اين مومن بچكد، باتوجه به اين كه يك ليتر آب، معادل 1000 سي‌سي آب است و هر يك سي‌سي، حدود 20 قطره خواهد شد، پس در يك محاسبه‌ي ساده، 1400000ملك آفريده مي‌شوند كه تا قيامت، دعاگوي اين مومن محترم باشند.

حال اگر اين مومن، هفته‌اي يك‌بار هم بخواهد دوش بگيرد، و فرض كنيم، پنج سال هم در خدمت آن بانوي گـرامي باشـد، در محـاسبه‌اي ساده، تعداد فرشته‌گان آفريده‌ شده و تسبيح‌گو، به ازاي اين عملِ خداپسندانه !!! تنها در همين پنج سال فرض‌شده، عددي معادلِ 364000000فرشته را در برمي‌گيرد.

۱۳۹۳ آبان ۳۰, جمعه

آخوند و زخم معده!!!!!!!


یک آخوند معده اش درد گرفته بود و رفته بود دکتر.دکتر پس از معاینه نسخه ای برایش نوشت و گفت:
اگه میخوای زود درمون بشی ترشی نباید بخوری،سیگار نباید بکشی،عرق نباید بخوری،تریاک نباید بکشی،شوری نباید بخوری،بالای منبر هم نباید بری.
آخوند با تعجب گفت:برای چی نباید رو منبر برم؟
دکتر گفت:میری رو منبر،گه زیادی میخوری،واسه معده ت خوب نیست !!

امام علی و آتش زدن انسانهای بیگناه( عبدالله ابن سبا و هفتاد نفر از همفکرانش)


علامه حلی: «عبدالله بن سبا غالي و ملعون است كه به توسط اميرمومنان‌عليه السلام به آتش سوزانده شد، او گمان مي‌كرد كه حضرت علی عليه السلام خدا و خودش پيامبر است.»

ابوعمرو كشی مي‌گويد: «او ادعاي نبوت داشت و مي‌گفت: علي‌عليه السلام همان خداست. حضرت تا سه روز او را توبه داد ولي او رجوع نكرد و لذا حضرت او را با هفتاد نفر از افرادی كه هم عقيده با او بودند در آتش سوزاند».

شيخ يوسف بحراني مي‌گويد: «ابن سبا همان كسي است كه گمان مي‌كرد اميرمومنان خدا است. و حضرت تا سه روز او را توبه داد و چون توبه نكرد او را در آتش سوزاند».

ابن حزم اندلسي مي‌گويد: «از فرقه‌هاي غالي كه معتقد به الوهيت غير خداوند عزوجل هستند، اول آن‌ها فرقه‌اي است از اصحاب عبدالله بن سبا حميري – لعنه الله – آنان به نزد علي بن ابي طالب آمده و به طور شفاهي گفتند: تو همان هستي. حضرت فرمود: چه كسي؟ گفتند: تو خدايي. اين امر بر حضرت گران آمد و دستور داد تا آتش آماده كردند و سپس آنان را در آتش سوزاند. آنان هنگامي كه در اتش انداخته مي‌شدند، مي‌گفتند: الان بر ما معلوم شد كه علي خداست – نعوذ بالله – زيرا به جز پروردگار آتش، كسي را به آتش عذاب نخواهد كرد».

ذهبي در «ميزان الاعتدال» مي‌گويد: «عبدالله بن سبا از غاليان زنادقه است. او گمراه و گمراه كننده بود. گمان مي‌كنم كه علي او را به آتش سوزانيد»

۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

متولیان خرافات!


الله و قطب شمال!!!!!!!


سوره یونس آیه(۶۷)
اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد] بى گمان در اين [امر] براى مردمى كه مى شنوند نشانههايى است (۶۷)

هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۷﴾

ﻗﻄﺐ:

در ﻣﻨﺎطﻖ ﻗﻄﺒﯽ 6 ﻣﺎه از ﺳﺎل روز اﺳﺖ و 6 ﻣﺎه ﺷﺐ.

حال با توجه به این آیه افرادی که در قطب زندگی میکنند باید ۶ ماه بیدار بمانند تا شب شود تا بتوانند در آن بیارامند!!!!!!!
همانطور که میدانید وقت نماز را با خورشید تنظیم میکردند
حال در کشور نروژ و یا مناطق قطبی که ۶ ماه شب است و ۶ ماه روز مسلمانان چگونه نماز به پا دارن و چگونه روزه بگیرند؟؟؟

به نظر شما از این آیه نمی‌‌توان فهمید که این سخنان فردی زمینی‌ است و جز صحراهای عربستان مناطق دیگری را ندیده؟؟؟

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

امام حسن با 300 زن ازدواج نمود که همه ی این زن ها در پشت جنازه او باپای برهنه حاضر شدند!!!(بنازم این کمرو)!!!!


مقداري از فضائل امام حسن مجتبي امام دوم شيعيان
1: شیخ کلینی از حمید بن زیاد از حسن بن محمد بن سماعه از محمد بن زیاد بن عیسی از عبدالله سنان از امام صادق علیه السلام نقل می کند کههمانا امیر المومنین علیه السلام بر رویمنبر فرمودند : زنی را به نکاح حسن در نیاورید ، که همانا او مردی ست بسیار طلاق دهنده ، در این هنگاممردی ازقبیله هَمدان بپا خاست و گفت : به خدا قسم به نکاح او در می آوریم زیرا او فرزند رسول خدا صلّ الله علیه و آله وسلم و فرزند امیر المومنین علیه السلام است ، اگر خواست نزد خودش نگه دارد و اگر خواست طلاق بدهد.
2 : شیخ کلینی از گروهی از اصحاب ازاحمد بن محمد از محمد بن اسماعیلبن بزیع از جعفر بن بشیر از یحیی بن أبی العلاء از امام صادق علیه السلامنقل می کند که : همانا حسن بن علی علیه السلام پنجاه زن طلاق داد و علی علیه السلام در کوفه فرمود: ای اهالی کوفه ،دختران خود را به نکاح حسن درنیاورید
– ذهبی از واقدی از حاتم بن اسماعیل از جعفربن محمد از پدرش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که فرمود :
ای اهالی کوفه ! دخترانتان را به نکاححسن درنیاورید زیرا او مردی ست کثیرالطلاق و من می ترسم که بین قبائل و طوائف دشمنی ایجاد کند.
– ذهبی از واقدی از عبدالله بن جعفراز عبدالله حسن نقل می کند : حسن علیه السلام کثیرالنکاح بوده است.
5 – ذهبی و ابن ابی الحدید از ابوالحسنمدائنی نقل می کند که : حسنهفتاد زن را طلاق داد.
صفدی از ابن سیرین نیز نقل نموده که: حسن هفتاد زن را طلاق دادند.
– ابن شهر آشوب روایت می کند کهحسن بن علی علیه السلام از عبدالرحمنبن حارث دخترش را خواستگاری نمود و عبدالرحمن به دلیل مطلاق بودن امام از این کار إبا کرد.
– ابن شهر آشوب از محمد بن علی بن عطیه مکی در قوت القلوب نقل میکند که : حسن بن علی علیه السلام با250 زن و بنا بر قولی با 300 زن ازدواج نمود ، که بنا بر نقل ابو عبدالله المحدث در رامش افزای :همه ی این زن ها در پشت جنازه او باپای برهنه حاضر شدند.

۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

امام نقی و تفسیر پرچم جمهوری اسلامی!!!


به نقی میگن پرچم جمهوری اسلامی را تفسیر کن.

میگه: سبزش مال سید هاست
سفیدش مال آخونداست.
قرمزش هم مال شهدا.

چوبش هم که میکنن تو ماتحت ملت بدبخت و بیچاره

والا به غرآن

قرآن مدعی شده که امکان رفتن به ماه وجود ندارد!!!آیا واقعا این چنین بوده؟؟؟؟


قرآن پائین ترین آسمان را آسمان دنیا می‌نامد، آسمانی که با ستارگان آراسته شده است:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ (صافات/6) ما پائین ترین آسمان (آسمان دنیا) را با زیور ستارگان آراسته كرديم .
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم (فصلت/12) در اين هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفريد، و آنچه را ميخواست در هر آسماني مقدر فرمود، و پائین ترین آسمان(آسمان دنیا) را با چراغهائي (ستارگان) آراسته نمودیم و (با پرتاب شهاب سنگها) از استراق سمع شياطين حفظ كرديم، اين است تقدير (شخص)با عزت دانا.
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ (ملک/5) و به راستى پائین ترین آسمان(آسمان دنيا) را به چراغهائى(ستارگان) آراسته کردیم و آنها را (ستارگان) پرتاب شنوده(شهاب سنگ) بسوی شیطان قرار دادیم و براى آنان عذاب آتش افروخته(جهنم) آماده ساختيم.
پس پائین‌ترین آسمانها، آسمان دنیاست که الله آنرا از هرگونه نفوذی حفظ نموده است؛ البته در این آیه الله تصور می نماید که شهاب سنگ همان ستارگان پرتاب شده هستند.
در زبان عربی به هر چیزی که بخواهد در مکانی که جایگاهش نیست وارد شود شیطان می‌گویند؛ این شیطانها چه انس باشند و چه جن.
محمد از قول خدایش می‌گوید که الله آسمان را از هرگونه تعدی حفظ نموده است:
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ (صافات/7) و (آسمان را) از هرگونه شیطان سرکشی نگه داشتیم.
قرآن بیان می‌نماید که ما آسمان دنیا (پائین) را علاوه بر اینکه با ستارگان تزئین نمودیم، آن را از هرگونه نفوذی در امان نگه داشتیم؛ پس کسی توانائی نفوذ در این آسمان را ندارد.
اما مکان خورشید و ماه:
از دید اسلام الله، خدای مسلمانان، آسمان را به صورت 7 طبق آفرید:
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/14) آيا نمی بینید چگونه الله هفت آسمان را طبقه طبقه آفريده؟
او ماه و خورشید دورتر از ستارگان و در میان این طبقات قرار دارند:
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (نوح/15 ) و ماه را در ميان آنها(طبقات آسمانها) مايه روشنائی و خورشيد را چراغ فروزانی قرار داد.
پس ماه و خورشید در میان این طبقات هستند نه در طبقه‌ای که سایر ستارگان قرار دارند؛ بنابراین برای رفتن به ماه و خورشید باید از تمام ستارگان جهان گذر نمود و صد البته از دید الله چنین امکان وجود ندارد، زیرا الله آسمان را کاملا از هر گونه نفوذ شیطانها حفظ نموده است.

۱۳۹۳ آبان ۲۶, دوشنبه

شوربختی از آن بالاتر نیست که در آن سرزمین خجسته، سرزمین پاکان و آزادگان که در آن دروغ همسان خشک سالی زشت و منفور بود، اینک دروغ اسلامی حکم فرمایی میکند و آزادگی جرم است، و نیرنگ و فریب….سکه رایج روزگار, و ما تماشاچی!


فیلم سنگسار انسانهای بیگناه بدستور خدایی بنام الله! (و اینگونه اسلام مغز انسان را تبدیل به پهن میکند!!!)



بسیاری از مسلمانان بنا به دلایل مختلف از جمله مدرن و امروزی و انسانی نشان دادن دین اسلام, منکر وجود حکم سنگسار در اسلام می شوند. غافل از اینکه بنابر روایات متعدد , خود محمد رواج دهنده و اعمال کننده سنگسار بوده است.

نبود آیه ای در قرآن که سنگسار را تعریف یا توصیه کند, به مدرکی تبدیل شده برای اثبات ادعاهای این گروه از مسلمانان. اما اول نگاه می کنیم به نقل قول یکی از نزدیکترین افراد به محمد یعنی عایشه.

از عایشه نقل شده است:
وقتی آیات مربوط به سنگسار نازل شده بودند، آنها را بر روی کاغذی نوشته بودند و زیر بالین من قرار داشت. بعد از وفات پیغمبر، درحالی که ما مشغول به سوگواری برای پیغمبر بودیم یک بز آن قطعه کاغذ را خورد.

(نکته جالب در اینجا و با توجه به این نقل قول این است که آیا محمد از فرمان الله سرپیچی می کرده است؟ اگر واقعا الله قرآن را بر محمد نازل کرده است, پس چرا این آیه را مخفی کرده بود و در قرآن درج نکرده است؟ )

و شاید به خاطر اثبات حرفهای عایشه عمربن خطاب در جایی نقل می کند که :

ما در کتاب قرآن که به حق بر محمد نازل شده آیه سنگسار را خواندیم و فهمیدیم . محمد سنگسار کرد و ما هم کردیم.

جابر بن عبدالله نیز نقل کرده است که: رسول الله فردی از بنو اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد.

عبدالله بن عمر نیز روایت می‌کند: یک یهودی زن و مردی را از میان خودشان آورد که با هم رابطه نامشروع داشتند. پیامبر اسلام دستور داد این ۲ را در نزدیک قبرستان مسجد سنگسار کنند. الشیبانی روایت می‌کند من از عبدلله ابن ابوجعفر پرسیدم : آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام می‌داد؟ ، پاسخ داد بلی، پرسیدم قبل از نزول سوره نور، یا بعد از آن، گفت نمیدانم. الشعبی روایت می‌کند بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت من او را طبق سنت رسول الله سنگسار کردم.

اما حکایت این سوره نور چیست؟ در آیات 11 و 12 این سوره مطلبی مربوط عایشه و گمانه زنی در مورد خیانت او به محمد است.
در ترجمه عربی آیه 11 و 12 سوره نور چنین می خوانیم که:
همانا کسانی که آن تهمت عظیم را (دربارهٔ یکی از زنان پیامبر) به میان آوردند، دسته‌ای از شما بودند. آن تهمت را برای خود شر مپندارید، بلکه آن برای شما خیر و مصلحت است. بر عهدهٔ هر فردی از آنها سهمی از گناه است، و آن که بخش عمدهٔ آن دروغ سازی را بر عهده داشته عذابی بزرگ دارد* چرا هنگامی که آن (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان مومن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند: این تهمتی آشکار است؟».

خلاصه داستان به نقل اهل سنت این است که عایشه یکی از همسران پیامبر هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه (جنگهایی که محمد شخصا در آن شرکت داشت)، در یکی از منزلها برای قضای حاجت داخل جنگلی شد، در آنجا طوق (روبند) او به زمین افتاد و مدتی دنبال آن می‌گشت و در نتیجه از قافله باز ماند و توسط صفوان که از دنبال قافله برای جمع آوری از راه ماندگان حرکت می‌کرد، با تأخیر وارد مدینه شد. به دنبال این حادثه منافقین تهمتهایی را علیه همسر پیامبر شایع کردند.

حالا آیا این آیه سنگسار را محمد بعد از اتفاق بالا نوشته است؟ و از ترس اینکه مجبور نشود طبق این آیه عایشه یا دیگر زنان خود را سنگسار کند , آن را در قرآن درج نکرده است. در کل در اینکه محمد خودش سنگسار می کرده شکی نیست و تعداد زیاد نقل قول و روایت و حدیث که در کتابهای معتبر اسلامی درج شده , همگی دلیل بر اجرای این عمل وحشیانه توسط محمد و سپس بعد از او توسط دیگران بزرگان این آیین است

۱۳۹۳ آبان ۲۵, یکشنبه

میخواهیم سوره ۶۸: القلم، آیه ۱۳ را از قرآن با هم بررسی کنیم:


سوره ۶۸: القلم، آیه ۱۳
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ

برای کسی که زبان او عربی است و به دستور زبان و گرامر و برگردان واژه ها و شاید هم تاریخچه واژه ها آشناست، آیه روشن و واضح است، و تنها چیزی که نیاز دارد بداند تا آیه برایش بهتر دانسته شود «شان نزول» است

نگاهی بیندازیم به برگردانهای پارسی این آیه

فولادوند: گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است

مکارم: علاوه بر اينها كينه توز و پرخور و خشن و بدنام است.

خرمشاهی: درشتخوى، و بعد از اين همه، ناپاكزاد

الهی قمشه ای: با این همه عیب، باز متکبر است و خشن با آنکه حرامزاده و بی‌اصل و نسب است.

آیتی: خشن‌مردى، ناشناخته نسب

بهرام پور: گذشته از آن درشت‌خوى، بى‌تبار و بدنام است

خرمشاهی: علاوه بر اینها درشتخوی و سنگین دل، و انگشت نما به بدیها است. [[«عُتُلٍّ»: درشتخو. سنگین دل. سخت روی و زشتخوی (نگا: روح‌البیان). «زَنیِمٍ»: نشاندار به هرچه بدی و زشتی است. حرامزاده. البتّه کسی که مجمع بدیها و منبع زشتیها باشد، ناانسان و ناکس بشمار است، و از زمره انسانها محسوب نمی‌گردد.]]

صادقی تهرانی: ترک‌کننده‌ی تمامی فضیلت‌ها و عمل‌کننده‌ی به همه‌ی رذیلت‌ها (و) پس از آن بی‌تبار است

مجتبوی: [و] پس از اين همه، سختدل و درشت‌خو و بى‌تبار است

معزی: بسیار بازدارنده از نیکی تجاوزکننده گنهکاری‌«12» درشتخوئی پس از آن بی‌تباری‌

؟؟؟
چگونه می شود یک سخن روشن و مبین برای قوم و زبانی، اینهمه سردرگمی و اعوجاج برای قوم و زبانی دیگر بیاورد و باز هم آن را آسمانی دانست؟ با چه گستاخی و جسارتی مترجمین اندیشمند و محترم برای یک واژه، اینهمه برگردانهای گاه با هم متضاد و متناقض می آورند و می نویسند و باز هم به آن ایمان دارند؟ شوربختی در این است که هر کدام تفسیر و تعبیر خود را درست و بجا می دانند! و از همه بدتر تهمت و بهتانی است که یک خدا به یکی از بندگان خود می زند .

۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

به سلامتی روزی که این ک...خلا هم عاقل شوند!!!!

اامروز دیگه واقعا قلبم درد گرفت از نادانی بعضی از مسلمانهای به ظاهر ایرانی!
بعد از سالها زحمت و تلاش برای آگاهی و گسترش واقعیت و نوشتن هزاران مطلب چه به صورت طنز یا جدی و یا به صورت انزجار و انتقاد چند تا نادان اومدن میگن گول این کافران را نخورید!!!
بابا ک....مغز تمام این مطالب با دلیل و مدرکه!!!!
امشب میخوام بزنم به سلامتی روزی که این ک...خلا هم عاقل شوند!!!!

هدیه ما به امام جواد بخاطر جواب به 30هزار مسئله در یک مجلس!!!!!!!!



على بن ابراهيم گويد: پدرم گفت : گروهى از شيعيان از شهرهاى دورآمدند و از امام جواد عليه السلام اجازه تشريف گرفتند و خدمتش رسيد و در يك مجلس 30 هزار مساءله از او پرسيدند، حضرت به آنها جواب گفت و در آن زمان ده ساله بود.

اصول كافى جلد 2 صفحه 419 روايت 7

این حدیث به هدف مقدس سازی امام جواد در اسلام ساخته شده. اگر هر سوال و جواب مجموعا 1 دقیقه طول کشیده باشد جلسه پرسش و پاسخ 30هزار دقیقه یا 500 دقیقه یا 21 ساعت طول کشیده بوده. توجه کنید به جلسات پرسش و پاسخ تلویزیون نگاه کنید هرکدام 5 دقیق و بیشتر طول می کشد.

شريعت اسلام و انسان!


چرا الله خدای مسلمانان به دیوان مجوز زیان رساندن به انسان را می دهد؟


قرآن . سوره بقره . آیه 102 :

« و دیوان به مردم چیزی که میان زن وشوهرها جدایی افکند می آموختند و زیان نمی رسانیدند به کسی ، مگر آنکه الله بخواهد و چیزی که می آموختند زیان می رسانید و سود نمی بخشید. »

چیزی که در این آیه مورد نظر هست این است که به موجودات خیالی نظیر دیو موجودیت می بخشد و از طرف دیگر متذکر می شود که این دیوان فقط با خواست الله زیان می رساندند.

این چگونه رفتاری است که الله دارد چرا به دیوان مجوز زیان رساندن به انسان را می دهد مگر انسان چه کرده که باید هر لحظه و به یک شکلی مورد ازار و ازمایش های الله قرار بگیرد؟!

قرآن . سوره بقره . آیه 105 :

« لیکن الله به فضل و رحمت خود هر که را بخواهد مخصوص می گرداند. »

و باز هم نمونه ای از تبعیض الله ، ایه فوق این مسئله را در ذهن تداعی می کند که افرادی که مخصوص گشته اند به واسطه فضل الله ، مخصوص گشته اند و سعی و تلاش اینان در اینگونه موارد هیچ گونه نقشی نداشته است.
آیاتی از این نوع که از انسان سلب اختیار می کند در قرآن فراوان است معلوم نیست در صورت عدم اختیار و محکوم به سرنوشت مقدر شده ، دیگر بهشت و جهنم برای چیست.

۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

دروغی بزرگ از امام علی(ع)!


مجلسی در مجلّد چهل و یک از کتاب «بحار الانوار» چنین می نویسد:

«أبو الفتح الحفار بإسناده أن علیا -عليه السلام- – قال مازلت مظلوما مذ کنت! قیل له: عرفنا ظلمک فی کبرک، فما ظلمک فی صغرک؟! فذکر أن عقیلا کان به رمد، فکان لا یذرهما حتی یبدؤوا بی»![2]

یعنی: «ابو الفتح حفّار به اسناد خود آورده است که علی -عليه السلام- گفت: من تا عمر داشتم همواره مورد ستم قرار گرفته ام! گفته شد (ای امیر مؤمنان) ستمی را که در سنین بزرگی بر تو رفته است شناخته ایم ولی ظلمی که در کودکی بر تو شد چیست؟ پاسخ داد: عقیل (برادر بزرگترم) درد چشم داشت و هیچ گاه بر دو چشمش دارو نمی ریختند مگر آنکه از من آغاز می کردند (برای راضی شدن او، نخست بر دیدگان من دارو می ریختند!»).

بایدگفت که سازندة این خبر، بسیار ناشی بوده است زیرا عقیل مدّت بیست سال از علی -عليه السلام- بزرگتر بود! و هیچ گاه برای آنکه جوانی بیست ساله حاضر شود تا در چشمانش دارو بریزند، در دیدگان نوزادی شیرخوار دارو نمی ریزند. اینکار را اگر بکنند برای کودکان می کنند نه برای جوان عرب بيست ساله!

از اختلاف سنّ عقیل و علی -عليه السلام- در همان کتاب «بحار الأنوار» بدین صورت یاد شده است:

«أن مولانا أمیر المؤمنین -عليه السلام- کان أصغر ولد أبی طالب کان أصغر من جعفر بعشر سنین و جعفر أصغر من عقیل بعشر سنین و عقیل أصغر من طالب عشر سنین»[3].

یعنی : «همانا مولای ما امیر مؤمنان -عليه السلام- کوچکترین فرزندان ابو طالب بود. او از جعفر ده سال کوچکتر بود و جعفر از عقیل ده سال کوچک تر بود و عقیل از طالب ده سال کوچک تر بود». بنابراین، تفاوت سنّ عقیل و علی -عليه السلام- بیست سال بوده است.

اولین منشور حقوق زن !!!


آخه قربون اون شکلتون برم چرا هی‌ پز میدید اولین منشور حقوق بشر مال کوروشه خوب اولین منشور حقوق زن هم مال حضرت مملی علیه السلام هست .... (آیه ۳۴ سوره نسا) اگر بیم نافرمانی زنان میرود باید ابتدا آنها را موعظه کرد ،سپس آنها را از همخوابگی محروم کرد و اگر باز هم ادب نشدند آنها را کتک زد!!!

۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

هدف موجودی موذی بنام آخوند!!!!!


کسانیکه سالیان دراز، با استفاده از غفلت مردم، به خالی کردن جیبهای آنها مشغولند؛ به هیچ وجه اجازه نمی‌دهند که مردم با فکر خویش، به انتخاب آینده‌ی خود دست بزنند؛ اینان مانند ویروسی به جسم و فکر مردم چسبیده اند.
متاسفانه روشنفکرنماها، دانسته یا ندانسته در خدمت مطامع همین تبهکاران آخوند هستند.
آخوندها در طول تاریخ کشور ما، با تحریف حقایق، آنچنان در فکر مردم نفوذ کرده‌اند که بسیاری از مردم ما، حتی به خود اجازه‌ی تفکر در این زمینه را نمی‌دهند و هر آنچه که آخوندها و مزدورانشان به آنها می‌گویند، بدون تعقل می پذیرند؛ زیرا به ما اینگونه القا کرده‌اند که آنها داناترند و ما باید مقلد آنها باشیم.

ما به شما اثبات میکنیم که جاودانی و بی تغییر بودن قرآن افسانه ای بیش نیست!!!!


کمتر مسلمانی است که نام سوره های «خلع» و «حفد» را شنیده باشد

این دو سوره در «مصحف کعبی» که کاتب قرآن «ابیّ بن کعب بن قیس بن عبید خزرجی» یا «ابن ابی کعب» گردآوری کرده بود، بودند و در هنگام گردآوری آیات قرآن به فرمان عثمان خلیفه سوم، در «مصحف امام» یا همان «قرآن عثمان» که امروزه همه آن را می خوانند، نوشته نشدند

سوره خلع:
اللهم انا نستعينك و نستغفرك، و نثني عليك و لانكفرك، و نخلع و نترك من يفجرك

الهی! فقط از تو يارى و آمرزش می خواهيم، تو را سپاس می گوييم و بر تو كفر نمی ورزيم، و كسانى را كه گناه كنند رد نموده و ترك می كنيم

سوره حفد:
اللهم اياك نعبد. و لك نصلي و نسجد، واليك نسعى و نحفد، نخشى عذابك، و نرجو رحمتك، ان عذابك بالكفار ملحق

الهی! فقط تو را می پرستيم، و فقط براى تو نماز می خوانيم و به سجده می رويم، و تنها به سوى تو قدم برداشته و می شتابيم، از عذابت می ترسيم، و به رحمتت اميدواريم، قطعا عذاب تو به كافران خواهد رسيد.

۱۳۹۳ آبان ۱۹, دوشنبه

همجنسگرایی و کودک آزاری در بهشت اسلام محمدی !(نقاشی چطوره)!!!!!


از امام الهمام ابو محمد الحسن العسكرى عليه السّلام منقول است كه پدر بزرگوار ايشان حضرت امام على النقى عليه السّلام فرمود

كه بعد از غيبت كبراى قائم آل محمد حجة الهادى محمد المهدى عليه السّلام از علماى راشدين ائمة المعصومين سلام اللَّه عليهم مؤمنى اگر مردم را بحضرت اله خواند و همه اصناف بنى آدم را برضا و خشنودى حضرت مهيمن صمدى دلالت كند و بر منكرين دين سيد المرسلين از اهل الزام و لجاج بدليل و احتجاج حقيقت جميع واجبات ضروريات دين سيد الأنبياء و منهاج ائمة الهدى را ثابت و لازم گرداند و ضعفاى عباد اللَّه تعالى را از شبكه دام مكر و تلبيس ابليس و مريدان آن لعين خسيس رهاند يا از دام نواصب مبغضين ائمة الانام مستخلص گرداند موجود و معين نبودى هيچ احدى از بنى نوع انسان از مكر و فسوس شيطان و تبعه پر افسوس او خلاص نشدى بلكه همگى خلقان از شيعيان انس و جان مرتد گشته در سلك ربقه اهل طغيان منخرط شدندى، ليكن وجود و افر الجود آن ارباب فضل و حال و اصحاب معرفت و كمال وسيله صيانت و محافظت دين جهله شيعيانست، و اين طايفه علماى تبعه ائمة الهدى زمام قلوب ضعفاى اهل شيعه را بيد قدرت علم و معرفت و محافظت كنند چنانچه صاحب سفينه و مالك كشكول چوبينه در هنگام تلاطم بحر مواج و تراكم قطرات سحاب ذى افواج در حفظ و حراست سكنه آن سعى فراوان و جهدى بى‏پايان نمايد تا كشتى او از غرقاب طوفان در صحت و امان ماند.

بر متفطن عارف و زيرك معارف واضح و لايحست كه چنانچه كشتى كه بوسيله محكمى آلات و ساير ما يحتاج ضروريه آن از اخشاب و احبال و شراعيه و بادبان در غايت رصانت و نهايت متانت بود و كشتيبان نيز با جميع خدمه ايشان در كمال فراست و حذاقت بر كار سير و سلوك آن بحر بى‏پايان باشند بتحقيق و يقين سكنه آن جهاز از احسان مهيمين بى‏نياز در هنگام سير نشيب و فراز از خوف غرق طوفان بجمعيت خاطر سرفراز و ممتاز گردند و آنها را از عنايت ايزد منان ترس و خوف ظاهر و عيان نباشد.
همچنين اگر كسى در كشتى ولايت و امامت اهل بيت عليهم التحية و التسليم ساكن و مقيم گشته بتعليم جميع آداب دين قويم و احكام شرع مستقيم عزم خود را تصميم نمايد و خلاف شرع را بر آن تقديم ننمايد، بلكه همگى لوازم دين را از ائمة المعصومين سلام اللَّه عليهم اجمعين يا از علماى راشدين فرا گيرد و اصلا خلاف آن مذهب پيش نگيرد بيقين در يوم الدين مواصلت غلمان و حور عين و ادراك نعيم و بشرب كوثر و تسنيم مستفيض و مستقيم گشته از شعلات نواير جحيم و شرب ماء الحميم و تعذيب عذاب الاليم محفوظ و سليم گردد.
و اصل اين كلام صدق التيام مأخوذ است از قول سيد البشر عليه سلام اللَّه الاكبر كه‏
«مثل اهل بيتى كمثل سفينة نوح من ركب فيها نجى و من تخلف عنها غرق»

احتجاج شیخ صدوق -ترجمه غفارى مازندرانى، ج‏1، ص: 23

فرمود پسر سعيد، غرض تو اين مكانست؟ آنگاه بدست خود اشاره كرده بلافاصله باغهاى سبز و خرم كه نهرهاى آب در ميان آنها روان و همه گونه عطرها و حوريه و غلمان كه گويا لؤلؤترند بنظر من آمد كه ديدگان مرا متحير ساخته و به تعجب من افزود پس از اين فرمود پسر سعيد، ما در هر كجا باشيم همين گونه باغ و بوستان مال ماست و ما اكنون در خان الصعاليك نميباشيم.

ارشاد شیخ مفید – ترجمه ساعدى خراسانى، ص: 649

و بقولى مقصود بركت داشتن عمر است نه فزونى خود عمر و اين اعتراض بيجا است زيرا اولا در باره بسيارى مطالب بميان آيد كه مورد تشويق است در قرآن و سنت تا برسد به وعده بهشت و نعيم براى ايمان و در باره گذشتن از صراط و رسيدن بحوريان و غلمان و همچنان تهديد بدوزخ و كيفيت عذاب زيرا كه ما گوئيم خداى تعالى در ازل ارتباط هر معلولى را بعلتش دانسته و در لوح محفوظ نوشته، و هر كه را مؤمن دانسته او مؤمن است چه اعتراف كند به ايمان يا نه، پيغمبرى باو گسيل شود يا نه، و هر كه را كافر دانسته او كافر است بهر تقدير و لازم اين گفته ابطال حكمت بعثت پيغمبرانست و اوامر شرع و نواهى آن و آنچه بدنبال دارند و آن سبب هدم آدميانست و جواب از همه اعتراضات يكى است: و آن اينكه خداى تعالى كه اندازه عمر را دانسته است پيوند آن را هم باب سبب مخصوصى دانسته، و چون داند زيد بهشتى است آن را باسباب خاص آن وابسته كه او را آفريده و خردمند كرده، و وسيله هدايت و حسن اختيار و عمل باحكام شرع برايش فراهم كرده، و لازم بر هر مكلف عمل بامر شرع نه باينكه خدا چه داند، زيرا هر چه كند همان را خدا دانسته، و چون امام صادق (ع) فرموده كه زيد چون صله رحم كند خدا 30 سال بعمرش فزايد و بدان عمل كرد اين خبر از اينست كه خدا دانسته زيد همان كند كه عمر 30 سال فزون گردد، چنانچه آن حضرت كه خبر داده زيد چون لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ گفت در بهشت درآيد و آن را گفت بر ما روشن است كه خداى تعالى دانسته كه او ميگويد به بهشت ميرود.
و حاصل آنكه آنچه در جهان پديد آيد دانسته خداى تعالى است با هر شرط و سبب كه‏
آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار علامه مجلسی ، ج‏1، ص: 77

در آنجاست كه بر تقصيراتى كه در برابر امر خدا داشته‏اند پشيمان مى‏گردند و تأسف مى‏خورند اما پشيمانى آنان را نجات نمى‏بخشد. و تأسف آنها را بى‏نياز نمى‏سازد، بلكه به رو در آتش مى‏افتند از بالاى سر آتش و از زير، آتش بين قسمتهايى از آتش و پوششهايى از قطران و در دركات جهنم مى‏سوزند و درگير مصائب جهنم‏اند، آتش آنان را همچون ديگها مى‏جوشاند، و فرياد و ناله آنها بلند است، اما هر چه بيشتر فرياد مى‏زنند، از بالاى سرشان آب جوشان مى‏ريزد، تمام امعاء درون شكمشان و پوستشان آب مى‏شود، اما هر كه از اهل شفاعت باشد، شفاعت را درك مى‏كند، همان طورى كه سرور انبيا (ص) فرموده است: شفاعتم را براى امّتم كه مرتكب گناهان كبيره‏اند، اندوخته‏ام (6) و نيز فرموده است: بعد از اينكه سوخته و خاكستر شدند از آتش بيرون مى‏آيند، و هر كس كه از اهل جهنم براى هميشه باشد واى بر حال او از عذاب دائمى جاودانه، پناه مى‏بريم بخدا (7)! (2) بدان آن سرايى كه با غمها و اندوههايش آشنا شدى در برابر آن سراى ديگر يعنى بهشت است، و ناگزير هر كس از آن دور شود در اين يكى مستقرّ مى‏شود، بنا بر اين با انديشه زياد در حالات جهنّم ترس و بيم بيشترى را در قلب خود برانگيزان و با انديشه مداوم در باره نعمتهاى جاودانه‏اى كه به نيكوكاران وعده داده‏اند، حالت اميد را در دل خود ايجاد كن و از طرفى نفس را با تازيانه ترس و بيم، رام كن و از سوى ديگر با زمام اميد آن را به راه راست سوق بده، كه بدين وسيله به سلطنت دايم مى‏توان رسيد و از عذاب دردناك الهى در امان ماند، در باره بهشتيان و چهره‏هاى شاداب در ناز و نعمت بينديش كه از شراب صاف مهر خورده كه جاى مهرش مشك است، سيراب شوند (8) و بر كرسيهايى از ياقوت سرخ، زير خيمه‏هايى از لؤلؤ سفيدتر و تازه بنشينند، در آنجا فرشى گرانبهاى سبز رنگ گسترده و بر پشتيهايى كه در اطراف رودهاى مملو از شراب و عسل قرار داده شده، تكيه كنند، در پيرامونشان، غلمان و پسر بچه‏گان حلقه زده، آراسته به حور العين‏
مجموعه ورام، ابوالحسین ورام بن ابی فراس، ترجمه محمدرضا عطایی آداب و اخلاق در اسلام، ص: 550

۱۴۰۰ سال دروغ و پنهان کاری در باره اسلام !


۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

دلیل هفت بار تکبیر در اول نماز!!!!!!!!!



امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) روزی برای نماز از خانه بیرون آمد در حالی که حسین(ع) را به دوش خود گرفته و به مسجد آورد و در کنار خود ایستاند و مردم نیز پشت سر آن حضرت برای نماز جماعت صف کشیدند – و حسین(ع) دیر به سخن آمده بود به طوری که می ترسیدند زبان باز نکند – چون رسول خدا(ص) تکبیر نماز گفت حسین(ع) با آن حضرت تکبیر گفت. رسول خدا(ص) وقتی تکبیر فرزندش را شنید دوباره تکبیر گفت. حسین(ع) نیز تکبیر گفت، تا آنکه رسول خدا(ص) هفت باز تکبیر گفت و حسین(ع) نیز تکبیر گفت. به این سبب هفت بار تکبیر گفتن در آغاز نماز سنت گردید. (الفقیه 1/305 ، علل الشرائع 332 ، تهذیب الاحکام 2/67 ، فلاح السائل 130 ، المناقب 4/73 ) سنن النبی صفحه 241 ___ مولف : در بعضی روایات لفظ «حسن» نقل شده ولی «حسین» معروف تر است.

آیا حسین بن علی همان سرداریست که مردم گرگان را قتل عام کرد؟



در تاریخ طبری آمده است که : …

” سعید ابن عاص” لشگری را راهی گرگان نمود . مردم آنجا از راه صلح آمدند . سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب میدادند . لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گريزان شدند . یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “تمیشه” بود که به سختی …با سپاه اسلام نبرد کرد . “سعید عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند . به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد . لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در این کشتار خونین مردم ایران: عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . تاریخ طبری * آیا ایشان همان امامی هستند که ایرانیان در عاشورا و تاسوعا و اربعین برایشان سینه چاک میکنند و خودشان را آنجوری میزنند و بدن خود را با قمه پاره پاره میکنند !

۱۳۹۳ آبان ۱۷, شنبه

طنز در قرآن!!!!!!!!


۷۴ ضربه شلاق برای «سگ‌گردانی یا سگ‌بازی»!! عجب ما شنیده بودیم آخوندا تو حوزه جهلیه با هم ور میرن ولی سگ بازی دیگه ....!!!


۳۲ نماینده طرحی به مجلس شورای اسلامی ایران ارائه کردند که در صورت تصویب «گرداندن» سگ و میمون در اماکن عمومی و «انظار» و معامله و نگهداری این حیوانات در خانه، مجازاتی چون ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ده میلیون تومان خواهد داشت.
در این طرح همچنین برای نشر «سگ‌گردانی یا سگ‌بازی» توسط رسانه‌های مکتوب یا غیرمکتوب مجازاتی چون تا ۷۴ ضربه شلاق و حبس از سه تا شش ماه پیش‌بینی شده است.
این طرح که با عنوان «الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی» توسط نمایندگانی چون الیاس نادران، اسماعیل کوثری، علیرضا مرندی، احمد سالک، علیرضا محجوب، فاطمه آلیا، نادرقاضی‌پور، حسن کامران و نیره اخوان ارائه شده، در جلسه  علنی چهارم آبان‌ماه جاری مجلس اعلام وصول شده است.
در این طرح که در وب‌سایت مرکز پژوهش‌های مجلس ایران ثبت شده آمده است: «هر کس به گرداندن یا بازی کردن با حیواناتی از قبیل سگ و میمون که گرداندن آنها در انظار، اماکن عمومی یا معابر به فرهنگ اسلامی یا سلامت و آرامش اطرافیان به‌ویژه زنان و کودکان آسیب می‌زند اقدام نماید یا آنها را مورد معامله قرار دهد یا در خانه خود نگهداری نماید و به اخطار مامورین انتظامی ترتیب اثر ندهند به جزای نقدی از ده تا یکصد میلیون ریال یا به شلاق تا ۷۴ ضربه و ضبط حیوان مذکور محکوم می‌گردد.»
بر اساس این طرح، حیوانات ضبط شده به «باغ وحش، جنگل یا بیابان» منتقل می‌شوند و تا پایان انتقال، تمام هزینه‌های نگهداری بر عهده صاحب آنها خواهد بود.
بر اساس تبصره این طرح، فهرست سایر حیوانات «نجس العین» و «خطرناک و مضر برای سلامت عمومی» ظرف سه ماه از تصویب این قانون توسط وزارت بهداشت اعلام می‌شود.
نمایندگان مجلس در طرح خود ماموران نیروی انتظامی، مزرعه‌داران، باغداران، گله‌داران وشکارچیان دارای مجوز «که در راستای شغل خود از سگ استفاده می‌کنند» را از این قانون مستثنی کرده‌اند.
مقامات نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران هر ساله پیش از فصل تابستان و همزمان با اجرای طرح‌هایی تحت عنوان «امنیت اخلاقی» تهدید می‌کنند که با حمل سگ در خیابان برخورد خواهد شد.
پیشتر انجمن حمايت از حيوانات ايران از «بازداشت گسترده سگ‌ها» در مقابل پارک پرديسان و در روزهای ۲۴ و ۲۵ فروردين سال ۹۱ خبر داده بود.

۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

خرافات در قرآن!!!(این مقاله کمی طولانی است اما درخواست دارم کمی تامل کنید)


بحث پیرامون خرافات در قرآن بحثی بسیار طولانی و پر از منابع بسیار از خود قرآن است اما هدف ما ایجاد شک و شکستن قداست بود و دیگر
خود شما باید با چشمانی باز خرافات را تشخیص و از واقعیت تمیز دهید

اگر به هر کدام از هم‌میهنان ما بگوئی بت پرست، قطعا ناراحت می‌شوند؛ زیرا آن را با تعالیم دینی که به آنها آموخته شده در تناقض می‌بینند؛

اکنون موضوع را از جهت دیگری مورد بررسی و کنکاش قرار می‌دهیم:

تقریبا همه‌ی ما در میان خانواده یا بستگان خویش کسانی را سراغ داریم که به طور مرتب به امامزاده و یا امام سر بزنند و از آنان حاجت بجویند با این استدلال که اینان مقربین درگاه الله هستند؛ اگر این را بپذیریم آیا می‌توانیم همین درخواست را در خانه داشته باشیم، یا نه باید حتما نزد قبرشان برویم و در آنجا به ضریحشان تمسک جوئیم و با بوسه بر این ضریح‌ها با کشیدن دست و یا پارچه‌ای خود و یا وسائلمان را متبرک کنیم؛
چه چیزی باعث شده که این ضریحها متبرک کننده شوند؟ آیا امواجی که از صاحب قبر می‌تابد سبب این تبرک است؟ اگر بله پس شعاع این امواج تا کجاست، یک متر؟ دومتر؟ یک کیلومتر یا اینکه این امواج امتداد شعاعشان تا بی‌نهایت است؟ اگر این شعاع در فاصله‌ی چندمتری از قبر تأثیر دارند پس هر کسی که در آنجا و به نزدیک قبر برود قطع به یقین متبرک است و اگر تا بی‌نهایت باشد پس همه‌ی جهان با این امواج متبرک شده است، در هر صورت ساخت ضریح و کشیدن دستمال به آن معنائی ندارد، اکنون فرض را بر این می‌گذاریم که امامان از اینکه چیزی را بر قبرشان بگذارند که گران قیمت و تجملاتی باشد خوشحال می‌شوند در این صورت باید بپذیریم که:
اولا ضریح هر اندازه گران قیمت تر باشد قدرت متبرک سازی‌اش بیشتر است و ثانیا این قدرت تبرک در صورتی به ضریح القا می‌شود که بر روی قبر امام یا امامزاده قرار گیرد؛ اکنون خوب به این تصاویر نگاه کنید، مردمی را می‌بینید که نیک می‌دانند ضریح در واقع مشتی فلز گرانبهائی بیش نیستند که به وسیله‌ی هنرمندانی چیره‌دست طراحی شده‌اند، شما از کجا مطمئن هستید که اکنون و بدون اینکه بر روی قبر امام (در اینجا امام حسین) قرار گیرد قدرت تبرک را دارند؟

برگردیم به موضوعی که در ابتدا بیان شد و آن اینکه آیا این ضریحها در واقع بتی بیش نیستند، اعراب صدر اسلام تندیس‌هائی از پیکره‌های افراد صالحی که دیگر در میانشان نبودند را به شکل آنها درست می‌کردند و از آنها درخواست حاجت را داشتند و معتقد بودند که این بتها در واقع آنها را به خدای اصلی یعنی الله نزدیک می‌کنند

شباهتهای بت‌پرستان الله‌پرست با الله‌پرستان مسلمان!
1- بت‌پرستان معتقد به وجود خدائی به نام الله بودند، همانگونه که الله‌پرستان این اعتقاد را دارند(اشتراک در توحیدربوبیت).(1)

2- بت‌پرستان معتقد بودند که روزی دهنده‌ی واقعی الله است، همانگونه که الله‌پرستان این اعتقاد را دارند.(2)

3- بت‌پرستان معتقد بودند بتهایشان خدایگانی هستند که مقربین درگاه الله شدند و الله‌پرستان امام‌پرست معتقدند امامزادگان مقربین الله در زمین هستند.

4- بت‌پرستان منکر پرستش بت‌هایشان بودند و می‌گفتند اینها را عبادت می‌کنیم که ما را به الله نزدیکتر ‌کنند و الله‌پرستان کشور ما نیز درست مانند بت‌پرستان، امامزادگانشان را پرستش می‌کنند و می‌گویند که اینها ما را به الله نزدیکتر می‌کنند.(3)

5- بت‌پرستان معتقد بودند که کعبه‌ی خانه‌ی الله است و الله‌پرستان هم درست مانند آنان اعتقاد دارند که خدایشان در عربستان سعودی دستور بنای خانه‌ای را برای خودش صادر کرده است.

آیا فرقی بین امام‌پرستان الله‌پرست و بت‌پرستان الله‌پرست وجود دارد؟

۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

شلاق بهتره یا زنجیر!!!!!!!!


آیا یزید به گفته علمای شیعه با اسیران بدرفتاری کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟



به ما از بدرفتاری های یزید با اسرای کاروان کربلا زیاد گفته اند خودم خوب به یاد میاورم که وقتی در خردسالی داستان های اسرای کربلا و بدرفتاری ها و بی رحمی های یزید در مورد آن ها را شنیدم واقعا به عنوان یک کودک ناراحت شدم ولی متاسفانه یا خوشبختانه باز هم داستان دوران کودکی دروغی بیش نبود به روایت بعدی توجه کنید:

((پس از واقعه کربلا بازماندگان امام حسین را به شام نزد یزید فرستادند که علی بن حسین نیز در بین انان بود.انگاه یزید رو به علی بن حسین کرد و گفت: ای علی بن حسین(امام سجاد) به خدا پدرت حق خویشاوندی مرا رعایت نکرد و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنان کرد که دیدی و این ایه قران را خواند :

انچه از رنج و مصائب به شما می رسدهمه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند. (قران . سوره شوری . ایه 29)

پس از ان بازماندگان امام حسین به خانه یزید رفتند و از زنان خاندان معاویه کس نماند که گریه کنان به پیشواز نیامده باشد.سه روز عزای حسین گرفتند و یزید همواره این جمله می گفت : خدا عبیدالله بن زیاد را لعنت کند به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم ولی خدا چنان مقدر کرده بود. سپس یزید کس نزد زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند هرکه هرچه گفت دو برابر انرا به انها داد بطوریکه سکنیه (دختر امام حسین ) گفت :هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزیدبن معاویه بهتر ندیدم.انها را به همراه محافظی پارسا به مدینه فرستاد.)) (تاریخ طبری ، جلد 7 ، صفحه 3077)

خواندید که یزید نه تنها به آن ها ظلمی نکرد بلکه ((دو برابر اموال گرفته شده)) را هم به آن ها پس داد. عبیدالله بن زیاد را لعنت می کرد و سه روز عزای حسین را گرفت و تا آنجا پیش رفت که همواره می گفت:((به خدا اگر کار حسین به دست من بود هر چه می خواست می پذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از حسین دور می کردم ))

۱۳۹۳ آبان ۱۲, دوشنبه

نوحه عزاداری برای سر بریده شده امام حسین!!!!!!!!


این نقشه ثابت میکند که سالهاست چه دروغها و خرافاتی را به خورد مردم مسلمان ایران دادند(صحرای کربلا)!


همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.

به عکس بالا که نقشه پوشش طبیعی عراق است توجه کنید:

منطقه کربلا را بنگرید، آیااینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟

دهم عاشورای سال 61 هجری قمری برابر با 21 مهرماه سال 59 هجری شمسی است /بله عاشورا در فصل پاییز بوده ! پس این جنگ در گرمای تابستون نبوده بلکه در اواخر مهرماه و در فصل پاییز بوده / به نرم افزار های آنلاین تبدیل تاریخ مراجعه کنید …

حتی اگر گرما هم بوده باشد برای هر دو سپاه این مسئله بوده! ————————————————————————- کربلا صحرا نیست بلکه یک جلگه ی حاصلخیز در کنار رود پر آب فرات است. در این جلگه ی حاصلخیز بیش از شصت درصد مایحتاج کشاورزی مردم عراق تولید می شود. حالا صادرات عظیم خرمای عراق هم که مربوط به این منطقه است بماند. ———————————————————————– امام سوم شیعیان و لشگرش تشنه نبوده اند. اولا در صورت نبود آب هم می توانسته اند ازشیر شترهایشان استفاده کنند. که خوردن این شیر در میان مردم عرب بسیارپر طرفدار است. دراحادیث و روایات و کتب تاریخی اسلامی متفقا همگی به نوره کشیدن امام حسین پیش از آغاز جنگ می پردازند. نوره همان واجبی است و برای استفاده از این ماده نیاز به آب برای دوش گرفتن است ! پس چطور آب در دسترس نبوده ؟ ————————————————————————– می گویند لشگر یزید آب را بر سپاه حسین بسته است ! چگونه ممکن است کسی بتواند روزدخانه ی پر آب فراط را ببندد؟ رودخانه ای که عرض آن در بعضی مناطق به چند صد متر می رسد ! ————————————————————————- اشکالی که وارد است اینست که اگر امام حسین برای جنگ میرفته چرا خانواده و بچه های کوچکش را همراه آورده بوده ؟ اگر امامان شیعه ادعا داشتند که از غیب مطلع اند و می دانسته اند که قرار است کشته شوند آیا قدرت تصمیم گیری باری مقابله با بحران را نداشته اند ؟ آیا کشته شدن حسین بهتر از پیروزی او و برقراری یک حکومت اسلامی مورد میلش بوده ؟ در کتاب تاریخ طبری یکی از دلایل جنگ ، دعوای عشقی میان حسین و یزید بر سر دختری زیبارو به نام ارینب دختر اسحاق آورده شده است که اگر دوست داشتید در این زمینه تحقیق کنید. ———————————————————————— نظرتان درباره ی این سخن حسین چیست ؟ ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانی ها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد و زنانشان را به فروش رساند و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. امام سوم شیعیان / کتاب «سفینه البحار و مدینه الحکام و الآثار» صفحه 164 نوشته شیخ عباس قمی شیخ عباس قمی از برجسته ترین روحانیون شیعه و نویسنده کتاب مفاتیح الجنان است.