در هنگام وحی در گوشهای محمد زنگ به صدا در می آمد,چشمانش قرمز میشد و نفسش به تنگی می افتاد , در این زمان یا روی زمین می افتاد و یا اینکه دراز می کشید,بدن محمد به شدت می لرزید و چشمانش باز می ماند.
کف از دهانش جاری میشد و بدنش به شدت عرق میکرد, بعضی وقتها در هنگام وحی همانند شتر خرناس میکشید.
(صحیح بخاری , جلد دوم ,فصل 16 , صفحه 254)
کف از دهانش جاری میشد و بدنش به شدت عرق میکرد, بعضی وقتها در هنگام وحی همانند شتر خرناس میکشید.
(صحیح بخاری , جلد دوم ,فصل 16 , صفحه 254)
مدیر سایت حروم زاده مادر جنده برو با ننه سندت شوخی کن
پاسخحذفمادر و خواهرت رو خر بگاد کیرم تو کس ناموست.
پاسخحذف