۱۳۹۱ بهمن ۲۶, پنجشنبه

من مهدی میرآخورلوخود شخصا عاشق مطالب قديمي هستم بخاطر اينكه : يادآورى گذشته سياه و تلخ نظام ننگين جمهوري اسلامي ایران می باشد

از هر دسته و رنگي باشید آثار جنايت هميشه در اين نظام فاشيست هويداست
اين مطالب را بايد هروز خواند و آنرا حفظ كرد مخصوصا براى كسانيكه سنگ اصلاح طلبي را به سينه ميزنند و دستمال بدست و آماده براى رأى دادن به جناح به اصطلاح اصلاح طلب است.
موضع من ايرانى بايد با هموطن داخل روشن باشد تا ببينيم هر...يك پشت چه كسانى خود را قايم كرده و طرفدار چه كسي و خواستار چه نظام و اصلا چه ميخواهيم؟! آيا بدنبال آزادى و دموكراسي هستيم؟ آيا اصلا الفباي اوليه آنرا ميدانيم؟
اصلا دموكراسي به ايران و ايرانى ميايد و يا بهتر است كه كارى به كار دموكراسي نداشته باشيم و بزاريم كه او بخوابد!
اين مطلب و فاجعه در زمان جناب خاتمي اتفاق افتاده ( آقاى آخوند آزاديخواه )
حتي شرمم ميايد اقايون را اقا بنامم!
در هر صورت اكثر ماها اين را خوانديم و تعقيب هم كرديم ولي تكرارش براي رسيدن انتخابات رژيم بد نيست!
************************************************

"در میان اعدام های گزارش شده افراد غیر سیاسی در حکومت جمهوری اسلامی، اعدام عاطفه سهاله (مشهور به رجبی) در ۲۵ مرداد ۱۳۸۳ (زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی)، در شهر نکا در استان مازندران، از جمله مواردی بود که توجه زیادی را به خود جلب نمود. عاطفه به هنگام اعدام در سنین نوجوانی(۱۶ سالگی) بود و زندگی پر درد و رنجی را تجربه نموده بود.

او دچار اختلالات روانی بود و به علت فروپاشی خانواده و بی پناهی، مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود که از جمله سوءاستفاده کنندگان، افسران نیروی انتظامی و قاضی صادرکننده حکم اعدام وی بودند و همین افراد برای عدم انعکاس اعمال پلید خود، برای عاطفه پرونده سازی نمودند و در مدتی بسیار کوتاه، بدون رعایت حقوق انسانی – و حتی قانونی- عاطفه، حکم اعدامش را صادر نمودند و آن را به تایید دیوان عالی حکومت ملایان نیز رساندند.

قاضی خود طناب دار را بر گردن عاطفه انداخت تا نمایش خشونت و ارعاب تکمیل گردد اما این هم پایان کار نبود و عوامل حکومتی، شبانه جسد عاطفه را دزدیدند تا بیانگر این امر باشد که در حکومت ملایان، زندگان و مردگان، هیچ کدام در امنیت نیستند.

اعدام عاطفه بازتاب زیادی در خارج ایران داشت و فعالین سیاسی و اجتماعی و رسانه ای بسیاری، از طریق انتشار آثاری در رسانه ها، خشم و نفرت خود را از بابت اقدام مزبور اعلام داشتند. با انعکاس وسیع این واقعه، دور جدیدی از افشاگری ها در باره اقدامات جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی و اعتراض به نقض گسترده و مداوم حقوق بشر در ایران آغاز گردید، هر چند که دولت های غربی و سازمان های رنگارنگ تحت امرشان، واکنشی نشان ندادند و کوچکترین تغییری در روابط دوستانه خود با حکومت جمهوری اسلامی به عمل نیاوردند و این قابل پیش بینی بود. در داخل کشور نیز، دستگاه های دولتی -که در اختیار اصلاح طلبان بود- نه تنها نسبت به این جنایت و ظلم آشکار انتقادی ننمودند بلکه روزنامه ایران(وابسته به خبرگزاری دولتی جمهوری اسلامی) اقدام به انتشار نوشته ای خلاف واقع در جهت تخریب عاطفه، حقانیت دستگاه قضایی و درستی حکم صادره و عمکرد ماموران حکومتی نمود. مقامات حکومتی که به طور مستمر در باب مسایل و مصایب مردم سایر مناطق جهان از فلسطین و آفریقا تا آمریکا، داد سخن می دادند و از آن ها غافل نبودند، در این باره هیچ نگفتند و سکوت پیشه نمودند.

شرایط زندگی و مرگ عاطفه سهاله(رجبی)، سندی گویا درباره فساد، وحشیگری و ستم ذاتی و نهادینه شده در دستگاه حکومتی ضد انسانی جمهوری اسلامی است. از این رو ثبت و یادآوری آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر این باورم که می بایستی تمامی موارد ظلم و فساد و جنایت را که در کارنامه جمهوری اسلامی به فراوانی وجود دارد، ثبت نمود تا ضمن آگاهی بخشی بیشتر به جامعه و افشای هر چه بیشتر چهره کریه حکومت اسلامی، آیندگان نیز از آن بهره گیرند و برداشتی هرچه نزدیکتر به واقعیت، از تاریخ داشته باشند نه آن گونه که دروغگویان حاکم و وابستگان مزدور قلم به مزدشان جعل می کنند و می نگارند.

باشد که هنگام انتخاب راه و نیز الگوهای حکومتی، به فریبی دگر گرفتار نیایند و تبهکاران انسان­نما را خردمندان بشر دوست مپندارند.
در راه ثبت حوادث و رویدادهای دوران حکومت جمهوری اسلامی، کسان بسیاری اقدامات درخوری انجام داده اند و من نیز به سهم خود، این مجموعه را پیش رو می گذارم.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر